نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کزمان، ایران (نویسنده مسئول)

2 دانشیار، گروه جامعه‌شناسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کررمان، ایران

چکیده

این پژوهش، با هدف شناسایی بسترها و فرایندهای پدیده ازدواج سفید به‌عنوان سبک زندگی متفاوت در شهرهای تهران و کرج انجام شده است. روش­شناسی تحقیق، کیفی و مبتنی بر روش نظریه زمینه­ای اشتراوس و کوربین بوده و برای جمع­آوری داده­ها از مصاحبه عمیق نیمه­ساختاریافته بهره گرفته شده است. در روند پژوهش 17 نفر که دارای رابطه هم­خانگی بودند، براساس نمونه­گیری هدفمند و راهبردهای نمونه­گیری با بیشترین تنوع و گلوله­برفی انتخاب شدند. همچنین، از روش نمونه­گیری نظری ﺑﺮای ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺗﻌﺪاد اﻓﺮاد، ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﺤﻞ دادهﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز و ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺴﻴﺮ ﭘﮋوﻫﺶ اﺳﺘﻔﺎده گردید. از خلال کدگذاری داده­ها، 13 مقوله اصلی استخراج شد: آموزه­های دینی در محاق و ادراک بحران اقتصادی به‌عنوان شرایط علی، معادله پذیرش و نفی و استیضاح و گذار از باکره­گی به‌عنوان شرایط زمینه­ای، شبکه­های مجازی تسهیل­گر و واهمه از ازدواج رسمی به‌عنوان شرایط مداخله­گر، طیف وفاداری؛ از تعهد تا تعلیق تعهد، آزمون سازگاری، انتخاب عقلانی فایده­گرا و ساده­سازی زندگی به‌عنوان فرایند، شکل­گیری رابطه برابرگرایانه، استهلاک مردسالاری و رضایت­مندی به‌عنوان پیامدهای ازدواج سفید. در آخر، مقوله «ازدواج سفید به‌مثابه گریزگاه انتخابی» به‌عنوان مقوله هسته انتخاب گردید. 

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

A qualitative exploration of the phenomenon of white marriage (cohabitation) among young people Tehran and Karaj cities

نویسندگان [English]

  • mohsne kiani 1
  • Daryoush Boustani 2

1 Phd Student Sociology of Social Problems of Iran Department of Social Science Faculty of Literature and Humanities Shahid Bahonar University of Kerman Kerman Iran

2 Associated Professor Department of Social Science Faculty of Literature and Humanities Shahid Bahonar University of Kerman Kerman Iran

چکیده [English]

The study is to identify the bases and processes of the phenomenon of white marriage as a different lifestyle in the cities of Tehran and Karaj. The research methodology is qualitative and based on the grounded theory method of Strauss and Corbin and a semi-structured in-depth interview was used to collect data. In the process of the research, 17 people who had a cohabiting relationship were selected based on purposeful sampling and sampling strategies with the most variety and snowball. Also, the theoretical sampling method was used to determine the number of people and the location of the required data and find the research path. Through data coding, 13 main categories were extracted: Religious teachings in connection with and perception of economic crisis as a causal condition, The equation of acceptance and negation and impeachment and transfer of virginity as background conditions, Facilitating virtual networks and fear of formal marriage as interfering conditions, spectrum of loyalty; From commitment to suspension of commitment, compatibility test, utilitarian rational choice and simplifying life as a process, The formation of egalitarian relationship, depreciation of patriarchy and satisfaction as the consequences of white marriage. Finally, the category “white marriage as a chosen escape” was chosen as the core category.

کلیدواژه‌ها [English]

  • white marriage
  • lifestyle
  • young people
  • chosen refuge
  • Tehran and Karaj

کندوکاو کیفی پدیده ازدواج سفید(هم­خانگی) در میان جوانان شهرهای تهران و کرج

  1. محسن کیانی[1]
  2. داریوش بوستانی[2]

 

10.22034/ssys.2023.2953.3158

تاریخ دریافت مقاله: 14/06/1402

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله: 21/09/1402

 

مقدمه

ماهیت ازدواج و کارکردهای خانواده، متاثر از تغییرات تجربه شده در جامعه تغییر کرده است(Wolcott,1999:24). مهم­ترین اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺷﺎﻣﻞ ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮاده و ازدواج، ﮐﺎﻫﺶ نرخ ﺑﺎروری، اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﻮاﻟﯿﺪ خارج از ازدواج، اﻓﺰاﯾﺶ آمار ﻃﻼق، تاخیر در ازدواج و فرزندآوری و افزایش روابط موسوم به هم­خانگی است(Beck et al,2002:193). ازدواج سفید(هم­خانگی)[3] رابطه­ای است که مرد و زن با مبنای دائمی بودن با یکدیگر زندگی می­کنند بدون آنکه رابطه آنها به‌صورت رسمی ثبت شود(Beinarovica,2013: 2). تقسیم هزینه­ها، ایجاد فضایی برای لذت­بردن و اختصاص زمان بیشتر برای باهم بودن، از ویژگی­های ازدواج سفید(هم­خانگی) است(Smock,2006: 8). از نظر تاریخی، ازدواج سفید(هم­خانگی)[4] بدون منجر شدن به ازدواج رسمی در میان اقشار پایین جامعه که ازدواج برای آنها مزایای اجتماعی، حقوقی یا اقتصادی کمی داشت، بیشتر رایج بود(Ermisch, 2005:29). از دهه 1960 به بعد، در اروپا نه فقط افرادی با شرایط اجتماعی خاص، بلکه گروه­های متفاوتی از مردم به سمت این شکل از رابطه رفتند و به‌تدریج هم­خانگی در میان بیشتر طبقات و گروه‌های اجتماعی رواج یافت(Carmichael,1995:62). د‌ر این میان، فرایند‌ تغییر نگرش به ازد‌واج و شیوع روزافزون هم‌خانگی از رفتاری انحرافی و نابهنجار به رفتاری بهنجار و عاد‌ی تغییر معنا د‌اد‌(Heuveline & Timberlake.2004:1216). گسترش هم­خانگی در اروپا که در میانه دهه 1960 آغاز شد، در مرحله اول در شمال این قاره و در کشور سوئد بـه وقوع پیوست و پس از مقبولیتی که در این کشور پیدا کرد، در مرحله دوم، گسترش بیشتری یافت و در دهه 1970 به کشورهای مرکز اروپا مانند فرانسه، اتریش، سوئیس، آلمان، هلند، و انگلستان اشاعه یافت. سپس در مرحله سوم از حیات تاریخی خویش، در اوایل دهه 1980 به جنوب اروپا و کشورهایی چون ایتالیا، پرتغال، اسپانیا، و یونان انتقال یافت(Loffler,2009:16). گسترش هم­خانگی در کشورهای غربی به مثابه شکل جدید از خانواده، مهمترین تغییر در الگوی خانواده در 50 سال اخیر بوده است(Nazio,2008:3). شواهد اولیه نشان می­دهد که با کاهش نرخ ازدواج و افزایش زندگی مشترک، نگرش نسبت به ازدواج در مورد هم­خانگی در طول زمان به طور قابل توجهی تغییر کرده است(Sassler & Lichter,2020: 41). میانگین مدت زمان زندگی مشترک از بیش از چهار سال در فرانسه تا بیش از یک سال در آمریکا متغیر است(Raymo,2008:3). در سال 1970 تعداد زوج‌های مختلف که با هم زندگی مشترک داشتند، از 6/1 میلیون نفر به 5/7 میلیون نفر در سال 2010 افزایش یافت و در سال 2018 به 5/8 میلیون نفر رسید(Sassler & Lichter,2020: 38). تجزیه و تحلیل داده‌های ایالات متحده از سال 2011 تا 2015 نشان می­دهد که حدود 16 درصد از افراد 18 تا 44 ساله باهم زندگی مشترک داشتند(Nugent & Daugherty,2018). طبق داده­های ملی سالانه بریتانیا، تعداد کل زوج‌هایی که بین سال­های 1996 تا 2020 با هم زندگی مشترک داشتند، دو برابر شده است و از حدود 5/1 میلیون نفر در سال 1996 به حدود 4/3 میلیون نفر در سال 2020 رسیده است(Fairbairn,2021:6). هم­چنین گرایش به ازدواج سفید(هم­خانگی) به‌عنوان یک زمینه آزمایشی برای ازدواج در بین دانش آموزان سال آخر دبیرستانی در طول زمان افزایش یافته و از 40 درصد در سال 1976 به 69 درصد در سال 2020 رسیده است(2020Brown,). تحقیقات نشان داده است که تنها حدود یک سوم زوج‌هایی که با هم رابطه هم­خانگی دارند، پس از سه سال رابطه­شان باقی خواهند ماند(Lawson,2019:20). در مورد گسترش زندگی مشترک در آسیا اطلاعات چندانی در دست نیست(wilk,2022:2). در دهه­های اخیر، خانواده­ها در چین، ژاپن و کره جنوبی تغییرات سریعی را در بسیاری از جنبه­های زندگی خانوادگی تجربه کرده­اند؛ سن ازدواج افزایش یافته و تعداد فزاینده­ای از جوانان، قبل از ازدواج با هم زندگی می­کنند(Park,2021:982). در فیلیپین نیز روند‌ مشابهی از افزایش هم‌خانگی د‌ید‌ه شد‌ه است. بیش از د‌و و نیم میلیون زوج فیلیپینی رابطه هم‌خانگی د‌اشته‌اند(Williams et al,2007:1245). در هند هم زندگی مشترک رایج­تر شده و جوانان ترجیح می­دهند تا از تعهدات و پیامدهای ازدواج صرف­نظر کنند(Premchand et al,2018:4). در ایران با توجه به غیر قانونی بودن ازدواج سفید، آمار قابل استنادی از وجود و یا کمیت آن در دست نیست، ولی مطالعات انجام شده نشان­ می­دهد که این روابط از مدت­ها قبل وجود داشته و نمی­توان منکر شکل­گیری این­گونه روابط شد(آزاد ارمکی و همکاران، 1391؛ گلچین و همکاران، 1395؛ احمدی، و اعتمادی‌فرد و همکاران، 1398). اهمیت این موضوع از آن روی است که زندگی در کلان­شهرها راحتی و آزادی به دنبال دارد که سبب جذب جوانان از شهرهای کوچک به این شهرها می­شود. کلان­شهر تهران ترکیبی از اقوام و شیوه­های زندگی را در خود جای داده و به عنوان دروازه تجدد ایران بیش از سایر شهرها در معرض تغییرات ساختاری قرار گرفته و به‌عنوان پایتخت و تاثیرپذیری از تحولات جهانی و ارتباطات فزاینده با غرب و گسترش آن از طریق ارتباطات گسترده میان فرهنگی به‌ویژه از طریق رسانه­های جهانی مانند ماهواره و اینترنت باعث ظهور و رواج پدیده ازدواج سفید در دهه­ اخیر در میان جوانان شده است. هم­چنین تحولات ناشی از مدرنیزاسیون و هم­جواری کرج با کلان­شهر تهران و نیز دسترسی به مراکز اشتغال صنعتی و اداری و جذب جمعیت مهاجر سبب گذشته تا کرج طی حدود نیم قرن گذشته از یک شهر کوچک با ساختارهای ساده و سنتی به یک کلان­شهر با جمعیت متنوع به لحاظ قومی تبدیل شود و توانسته تجربه زیست جهان­های متعددی را برای اهالی این شهر فراهم سازد. بنابراین، با توجه به تغییرات اجتماعی- اقتصادی رخ داده در دنیای مدرن که منجر به تغییر در بسیاری از ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی شده و بر الگوی ازدواج تاثیر گذاشته است. در دهه­های اخیر شاهد رواج ازدواج­ سفید به‌عنوان یک مساله اجتماعی در جامعه مدرن شهری هستیم. در این راستا مسئله پژوهش حاضر این است:

  • چه شرایط و بافتاری بر الگوی ازدواج سفید به‌عنوان سبک زندگی متفاوت در تهران و کرج نفوذ دارند؟
  • ماهیت و فرایند این شکل از زندگی چگونه است؟
  • این سبک زندگی چه پیامدهایی در بردارد؟

چیت­ساز(1401) در تحقیقی با عنوان  «بررسی وضعیت هم­باشی در ایران: فراترکیب پژوهش­های هم­باشی» که با روش فراترکیب انجام شده است به این نتیجه رسید که هم­باشی در ایران در میان طبقات متوسط شهری، گروه­های سنی جوان و تحصیل­کردگان دانشگاهی رواج یافته است.

احمدوند شاهوردی و همکاران(1400) در تحقیقی با عنوان «واکاوی پدیدارشناسانه همباشی(ازدواج سفید) (مورد مطالعه: جوانان شهر تهران)» به این نتیجه رسیدند که ازدواج سفید رابطه­ای آزادانه و در عیت حال متعهدانه است که همراه با فرآیند گذار به سمت مدرنیته بیش از گذشته به‌عنوان یک سبک زندگی جایگزین ازدواج یا پیش از ازدواج در دسترس برخی جوانان شهر تهران گرفته است.

امجدی و همکاران(1399) در تحقیقی با عنوان «برساخت اجتماعی ازدواج سفید» که با روش نظریه زمینه­ای انجام شده است، از خلال کدگذاری و تحلیل داده­ها به این نتیجه رسیدند که مقوله­های کمبودها و نیازهای عاطفی، عدم‌نظارت خانواده بر روابط فرزندان و طرد آنان، تسهیل روابط دختران و پسران در کلان­شهر، بالا رفتن سن تجرد در زنان به‌عنوان مقوله علی، تصمیمات عاطفی و هیجانی، خود اظهاری به‌عنوان راهبرد، کیفیت تعاملات و روابط  زوجین، استقلال عاطفی و مالی زنان، الگوبرداری از فرهنگ غربی به‌عنوان شرایط مداخله­گر، بی­رغبتی به ازدواج دائم، پنهان­کاری و دروغ به عنوان پیامدهای این نوع از زندگی تعیین شدند.

نتایج پژوهش اکبرزاده و هاشمیان­فر(1398) با عنوان «از اخلاق متعارف تا اخلاق عرفی؛ گونه­شناشی تجربه تعهد در ازدواج سفید» نشان می­دهد که تعهد در ازدواج سفید، طیفی از اخلاق متعارف تا اخلاق فراعرفی را دربر می­گیرد که در یک سر طیف معنای عرفی­اش قرار دارد که برگرفته از هنجارها و ساختارهای مسلط بیرونی بوده و قواعد مرسوم در روابط زناشویی رسمی در این سنخ حاکم است. سنخ شناسایی شده در دامنه دیگر طیف، تعهد به منزله اخلاق فراعرفی است که ناظر بر روابط برابری­طلبانه، آزادی­خواهانه و غیر متأثر از ایدئولوژی‌های فرهنگی است و معنایی درونی­شده­تر، فردی­شده­تر و خودگزیده­تر دارد.

ویک (2022) در تحقیقی با عنوان «اولین شکل­گیری اتحادیه در میان فرزندان مهاجران: یک مطالعه جمعیتی در نروژ» که با استفاده از داده­های ثبتی کل افرادی که قبل از 18 سالگی متولد شده یا مهاجرت کرده بودند، تفاوت­ها را در تشکیل اولین اتحادیه در میان نسل­های مهاجر، مناطق جهانی مبدا و جنسیت مورد بررسی قرار داده است. نتایج شواهدی مبنی بر یک شیب نسلی در ازدواج فراهم کرد که به موجب آن، کودکان بومی متولد شده دو مهاجر و آنهایی که در سنین زیر 13 سال مهاجرت کرده بودند، نسبت به مهاجرانی که به سن نوجوانی رسیده بودند با احتمال کمتری ازدواج می­کردند. آن­هایی که با یک والدین بومی و مهاجر به دنیا آمده اند، کمترین احتمال ازدواج، اما بیشترین احتمال زندگی مشترک را داشتند. هم­چنین فرزندان مهاجرانی که اصالتاً از آسیا، خاورمیانه و شمال آفریقا و اروپای شرقی نشأت می‌گیرند، بیشتر مستعد ازدواج بودند، درحالی­که فرزندان با منشا آمریکای جنوبی و اروپا بیشتر از سایرین مستعد زندگی مشترک بودند.

سو و همکاران(2021) در مطالعه­ای با عنوان «کاوش در ساختارهای متنوع خانواده در کره جنوبی: تجارب و دیدگاه های افراد غیر از ازدواج در زندگی مشترک» به این نتیجه رسیدند که زندگی مشترک در کره جنوبی هم­چنان با تبعیض مواجه است. هدف این مطالعه نیز به تصویر کشیدن تجربه، ادراکات و دیدگاه های افرادی که زندگی مشترک غیرازدواجی را تجربه کرده­اند، بوده است. یافته‌های این پژوهش نشان داد که انتخاب زندگی مشترک به‌عنوان جایگزینی برای ازدواج ارزش­های مترقی داشته است.

استر و همکاران(2019) در پژوهشی با عنوان «تغییر در ثبات اولین زندگی مشترک قبل از ازدواج در بین زنان ایالات متحده در سال‌های 2013- 1983» نشان دادند که کسانی که بین سال‌های 2006 و  2013 زندگی مشترک داشتند  به طور متوسط ​​18 ماه بیشتر از کسانی­که در اواسط دهه 1980 زندگی مشترک داشتند، مدت زمان زندگی مشترک­شان به طول انجامیده و به طور متوسط ​​12 ماه طول کشیده است.

هایکل و کیزر(2015) در پژوهشی با عنوان «ریسک حداقلی یا تعهد حداکثری؛ گروه کانونی از همبالین­ها و زوج­های رسمی هلندی» به بررسی درک شهروندان هلندی در مورد شباهت­ها و تفاوت­های هم­بالینی و ازدواج رسمی پرداخته­اند. نتایج پژوهش نشان می­دهد که بسیاری از پاسخ­دهندگان شباهت­ها و تفاوت­های هم­بالینی و ازدواج رسمی را در بافتی مشاهده می­کنند که در آن میزان طلاق زیادی وجود دارد و اغلب هم­بالینی را به‌عنوان یک راهبرد برای کاهش ریسک طلاق می­دانند. همچنین ازدواج رسمی نیز به‌عنوان توافقی قانونی دیده می­شود که نماد تعهد فزاینده است.

بررسی خلاصه نتایج تحقیقات نشان می­دهد عواملی مانندآمار بالای طلاق، بالا رفتن سن تجرد در زنان، تسهیل روابط دختران و پسران در کلان­شهرها، عدم‌نظارت خانواده بر روابط فرزندان، الگوبرداری از فرهنگ غربی، ضعیف‌شدن آموزه­های دینی و شدت‌گرفتن تمایل به تحصیل به‌عنوان مهمترین عوامل تاثیرگذار بر ازدواج اشاره شده است. اما به نظر می رسد ابعاد مختلف این سبک از زندگی هنوز به‌طور کامل آشکار نشده و نیاز به مداقه بیشتری دارد؛ ابعادی از قبیل  ماهیت روابط افراد، الگوهای وفاداری و حتی توزیع و تفاوت سنی افراد نیاز به کندوکاو دارد.

جامعه­شناسان بزرگی هم­چون آنتونی گیدنز، اولریش بک، بک گرنسهایم و زیگونت باومن به نظریه­پردازی درباره روابط شخصی در عصر مدرن روی آوردند و آثار مشهوری و تاثیر گذاری چون: «تحول صمیمیت»[5]، «آشوب طبیعی عشق»[6] و «عشق سیال»[7] را خلق کردند. از نظر آن­ها حوزه روابط شخصی و خانوادگی در دهه­های اخیر به­طورکلی دستخوش دگرگونی­هایی عمیق شده است. این دگرگونی­های عمیق از نظر آن­ها پیامد مدرنیته و بنیان­های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن هم­چون صنعتی­شدن، سنت­زدایی، فردی­شدن، و خود بازاندیشی و غیره است(Van hoof,2017:852).

آنتونی گیدنز

گیدنز درباره روندهای اجتماعی در روابط جنسی، عشق و صمیمت در طول زمان بحث می­کند و نشان می­دهد که عشق، یک برساخت­اجتماعی است که به­صورت تاریخی تکامل می­یابد. براساس نظر گیدنز، امروزه پدیده عشق مدرن بروز کرده است که از عشق به معنای افلاطونی آن که ابژه­ای متفاوت، ماهیتی فرافردی و متافیزیکی، غیرسکسوالیته و یک طرفه دارد، کاملا متفاوت است. بنابراین می­توان گفت که ما در عصر حاضر با پدیده تغییر شکل صمیمیت مواجهیم(گیدنز،1384: 12). گیدنز در کتاب «دگرگونی صمیمیت»، چهار مدل عشق را مشخص می­کند: 1-عشق شهوانی 2- عشق رمانتیک 3- عشق توامان 4- عشق ناب. در واقع گیدنز در کتاب «دگرگونی صمیمیت»، به روندی اشاره می­کند که آغاز آن عشق شهوانی است و سپس عشق رمانتیک و عشق توامان در روابط شخصی می­رسد و سرانجام به رابطه ناب ختم می­شود(ابرکرامبی،1388: 53). در این نوع رابطه که کیفیت رابطه و رضایت از آن از اهمیت ویژه­ای برخوردار است، تأثیر تعهدات بیرونی بر بقای رابطه به حداقل می­رسد. رابطه ناب منجر به نوعی رضایت فردی و درونی می­شود که کاملاً از نفس رابطه برخاسته است و به هیچ عاملی بیرون از خود وابسته نیست و وجود این رضایت، شرط بقا و ماندگاری رابطه است. در این ارتباط، احساس تعهد به طرف دیگر رابطه و به خود فرایند ارتباط از اهمیت زیادی برخوردار است. با وجود این ،هر یک از طرفین رابطه می­تواند و باید استقلال شخصی خود را حفظ کند و به ارزش­ها و باورهای فردی­شان اعتماد داشته باشد(گیدنز،1392 : 132-139). هرچند گیدنز عبارت «رابطه ناب» را درباره وضعیت ازدواج در دنیای مدرن به کار می­برد، اما می­توان ویژگی­های این رابطه­ها را برای تبیین بهتر الگوهای مشابه ازدواج، هم­چون ازدواج سفید نیز به کار برد. در این شکل از رابطه، عشق رمانتیک و نه الزام­های اجتماعی دوران سنتی، طرفین را به سوی یکدیگر جذب می­کند. هم­چنین قواعد بیرونی، الزامی برای متعهد ماندن ایجاد نمی­کنند و زوجین به یکدیگر تعهد درونی دارند. هم­چنین در این سبک زندگی، طول مدت رابطه، از پیش تضمین شده نیست و رابطه تا هنگامی که مطلوبیت داشته باشد، ادامه می­یابد و تضمینی برای زیستن در کنار یکدیگر در آینده به صورت از پیش تعیین‌شده و رسمی وجود ندارد(گلچین و صفری، 1396).

اولریش بک و الیزابت بک - گرنشایم

به باور بک، فردی‌شدن یکی از مهم­ترین ویژگی­هایی دوره­ جدید است که او آن را «مدرنتیه متاخر» نامیده است. بک فردی‌شدن را مجموعه­ای از تحولات ساختاری می­نامد که منجر به افول نهادهای اجتماعی نظیر مذهب، دولت، طبقه­ اجتماعی و خانواده و نیز مفاهیمی چون جنسیت شده است. وی معتقد است که انسان جامعه­ مدرن، اگرچه از قید و بند نهادهای جامعه سنتی رهایی یافته، اما دوباره اسیر استانداردهایی شده است که مدرنیته بر او تحمیل می­کند. بک از فرایندهایی فردی‌شدن مایوس نمی­شود و استدلال می­کند اگر چه این فرایندها در عرصه­ عمومی جامعه­ مدرن به فردگرایی ختم نمی­شود، اما در حوزه­هایی دیگر نظیر حوزه­ خانواده می­توان این فردگرایی را مشاهده کرد. بر همین اساس، بک در توصبف فردی‌شدن عرصه­ خانواده بر افول هنجارها و ارزش­هایی تاکید دارد که رابطه­ زن و مرد را تعریف و تحمیل می­کردند. اولریش بک با تأکید بر مسائلی چون افزایش آمار طلاق و افزایش روابط جنسی خارج از قواعد ازدواج، استدلال می­کند که رابطه­ زن و مرد در جامعه غرب دگرگون شده است؛ به این ترتیب که این رابطه پیش از آنکه از سوی نهادهای بیرونی تعریف شود، محصول خواسته‌های فردی است (Beck & Beck – Ger sheim,2002:195). اولریش بک و الیزابت بک - گرنشایم درکتاب «آشوبگاه طبیعی عشق» به بررسی ماهیت پرتلاطم روابط بین شخصی ازدواج­ها و الگوهای خانوادگی در پس­زمینه دنیای به سرعت دگرگون شونده فعلی می­پردازند. به استدلال آن­ها، سنت­ها و قواعد و رهنمودهایی که بر روابط شخصی حاکم بود، دیگر کاربردی ندارند و اکنون افراد با سلسله بی­پایانی از انتخاب­ها روبه‌رو هستند که بخشی از بنا ساختن، تنظیم و تعدیل و بهبود‌بخشیدن یا خاتمه دادن به پیوندهایی است که با یکدیگر تشکیل می­دهند... . آن­ها دوره ما را دوره­ای آکنده از منافع متضاد خانواده، کار، عشق و آزادی برای تعقیب اهداف فردی می­دانند... مجموعه متنوعی از مسائل اکنون پیش روی زوج­های مدرن است.... بک و بک گرنشایم ادعا می­کنند که کشاکش میان دو جنس ماجرای اصلی زمان ماست. بنا به ادعای آن­ها،  نبرد جنس­ها که امروزه در جریان است، واضح­ترین نشانه عطش عشق مردم است. مردم به دلیل عشق ازدواج می کنند و به دلیل عشق نیز جدا می­شوند؛ آنها درگیر چرخه بی­پایانی از امید بستن، پشیمان شدن و تلاش دوباره­اند در حالی­که از یک طرف تنش­های میان مردان و زنان بسیار زیاد است و از طرف دیگر امید و ایمان ژرفی به امکان یافتن عشق حقیقی و تحقق یافتن آن وجود دارد(گیدنز،1386: 259).

 

 

زیگمونت باومن

زیگمونت باومن در کتاب «عشق سیال» به بررسی روابط انسانی میان زنان و مردان می­پردازند و بر شکنندگی این  پیوندهای انسانی در دوران مدرن تأکید می­کند. در عصر حاضر زنان و مردان به شدت محتاج به ایجاد ابطه­اند، اما در عین حال از آن هراس دارند که این ارتباط همیشگی آن­ها را مجبور به تحمل فشارهایی کند که آزادی آن­ها را سلب نماید. انسان­های امروزی روابط را می­خواهند، اما تنها با خوبی­های آن و نه با مشکلاتش در جامعه سیال  مدرن؛ افراد به جای پیوندهای ناگسستنی و همیشگی خواهان پیوندهای سست و بی­قیدوبند هستند(همان، 11-10). با توجه به آن­که قوای نیرومند بازار مصرفی، عمل براساس خواسته­ها را به جزئی از رفتار روزانه  تبدیل کرده است، مردم جامعه سیال مدرن، رابطه را نوعی سرمایه­گذاری می­دانند و به دلایل سودگرایانه مانند کمک سریع در موقع نیاز، یاری در هنگام اندوه، همراهی در تنهایی، تسلی در هنگام شکست، تحسین هنگام پیروزی، فرار از ناراحتی و ارضای سریع یک نیاز مانند نیاز جنسی با دیگران رابطه برقرار می­کنند و در این رابطه انتظار دستیابی به سود را دارند(باومن، 1387: 37). به زعم باومن، سرمایه­گذاری در رابطه خطرناک است، زیرا یک رابطه هم دارای جنبه­های مثبت و هم جنبه­های منفی است و نمی­توان رابطه را تنها تا زمانی خواست که برای فرد مطبوع باشد. اکثر اوقات این جنبه­های خوب و بد هم­زمان در رابطه وجود دارند. در موقعیت سیال مدرن، روابط شاید شایع­ترین نمونه ناهمخوان، تناقض و چندگانگی­اند(باومن، 1387: 15).

روش‌شناسی پژوهش

در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه­ای[8] اشتراوس و کوربین استفاده شده است. روش اصلی گردآوری داده­ها در این تحقیق مصاحبه عمیق نیمه­ساختار­یافته است. جهت انتخاب نمونه­ها از روش نمونه­گیری هدفمند[9] و از دو راهبرد نمونه­گیری با حداکثر تنوع و گاهی هم از گلوله­برفی نیز استفاده گردیده است. هم­چنین، از روش نمونه­گیری نظری[10] ﺑﺮای ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺗﻌﺪاد اﻓﺮاد، ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﺤﻞ دادهﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز و ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺴﻴﺮ ﭘﮋوﻫﺶ بهره‌گیری شده است(Glaser, et al,1976, Johnson,1989). مدت زمان مصاحبه­های انجام شده، با توجه به موقعیت، روند مصاحبه و تمایل مشارکت­کنندگان از 50 تا 95 دقیقه متغیر بوده و طی ماه­های مهر 1399 تا تیرماه 1402 انجام شده است. گفتنی است با هر مشارکت­کننده، بیش از یک­ بار مصاحبه به عمل آمده و در پاره­ای موارد بیش از سه بار مصاحبه انجام شده است. پس از بررسی مصاحبه­ها، تحلیل داده­ها بر اساس ساختار اصلی در نظریه زمینه­ای در قالب مراحل سه­گانه کدگذاری باز[11]، محوری[12] و انتخابی[13] انجام گردید. کدگذاری باز، یعنی فرایند خردکردن، بررسی، مقایسه، مفهوم­پردازی و طبقه­بندی داده­ها(Glaser & Strauss,1990:61). در این شکل از کدگذاری، فرضیه­های مقدماتی درباره شیوه­های ممکن مرتبط کردن کدها در ابعاد مشخص مطرح می­شود و در نتیجه داده­های مشابه گروه­بندی و نام­گذاری می­شوند. در کدگذاری محوری، از طریق مقایسه مفاهیم با یکدیگر، محورهای مشترک دیگری یافت می­شود که به آنها «مقوله(طبقه)» اطلاق می­شود. در واقع، مقوله­ها از طریق فرایند تحلیل و مقایسه مفاهیم بر مبنای شباهت­ها و تفاوت­های میان آنها خلق می­شوند(Pandit,1996). ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﺤﻘﻖ ﺑﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻭ ﻣﺮﺗﺐ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﺪﻫﺎ ﻳﺎ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ، ﻛﺪﻫﺎﻱ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻭ ﻣﺸﺘﺮﻙ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﻳﻚ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻭﺍﺣﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﺩﻫﺪ. ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﻮﻻﺕ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻳﻚ ﺯﻧﺠﻴﺮﻩ ﻣﺤﻮﺭﻱ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﺑا ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ میﻳﺎﺑﻨﺪ. کدگذاری انتخابی، یافته­های مراحل کدگذاری قبلی را گرفته، مقوله را محوری انتخاب می­کند؛ به شکلی نظام­مند آن را به دیگر مقوله­ها ربط می­دهد، آن روابط را اثبات می­کند و مقوله­هایی را که به بهبود و توسعه بیشتری نیاز دارند، تکمیل می­کند(Strauss & Corbin,1990). در این مطالعه برای کسب اطمینان از صحت داده­ها، از دو تکنیک­ مرسوم استفاده شده است. 1- کنترل یا اعتبار یابی توسط اعضا[14]: در این روش، از سوژه­ها خواسته شد تا مضامین و مقوله­ها را ارزیابی کنند و درباره صحت آنها نظر دهند.  2- استفاده از تکنیک ممیزی[15]: در این روش دو محقق به­منزله ممیز بر مراحل کدگذاری، مفهوم­سازی و استخراج مقولات نظارت داشتند.

ملاحظات اخلاقی تحقیق

محقق قبل از انجام هر مصاحبه،  مصاحبه‌شونده را با موضوع و اهداف تحقیق آشنا می­کرد و در مورد محرمانه ماندن نام مصاحبه­شوندگان و درج نشدن نام آن­ها در هیچ کجا، هم­چنین در مورد پاک شدن نوارهای ضبط شده به مصاحبه­شوندگان اطمینان کامل می‌داد. با این حال در روند مصاحبه هر کجا افراد تمایل به ضبط صدا نداشتند، محقق به یادداشت‌کردن جریان مصاحبه اکتفا نموده است. همه مشخصات مربوط به این افراد در این بخش انتخابی و از نام مستعار استفاده شده است تا هویت آنان پنهان بماند.

ویژگی­های عمومی مشارکت­کنندگان

میدان مورد مطالعه در این پژوهش شامل 17 نفر از مردان و زنان کلان­شهر تهران و کرج می­باشند که سابقه ازدواج سفید داشتند. همان­طور که در جدول مشاهده می­شود، 8 نفر از مشارکت­کنندگان زن و 9 نفر مرد هستند. میانگین سنی پاسخگویان 17/39 سال است. برخلاف توزیع سنی زنان و مردان در جامعه، در این پژوهش سن زنان سه سال بیشتر از مردان است. این نسبت برای زنان 75/40 و برای مردان 66/37 سال می­باشد. هم­چنین دامنه سنی پاسخگویان بین 29 تا 42 ساله بوده و دارای تحصیلات دیپلم، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری می­باشند. از نظر وضعیت سکونت، همه مشارکت‌کنند‌گان مستأجر بود‌ند‌. همان­گونه که در جدول مشاهده می­شود، 12 نفر از مصاحبه­شوندگان(8 نفر مرد و 4 نفر زن) سابقه طلاق دارند و 5 نفر (1 مرد و 4 زن) سابقه ازدواج رسمی نداشتند. همچنین، یافته­های جدول بیانگر آن است که سابقه ازدواج سفید در بین مشارکت­کنندگان، از 1 سال تا 7 سال متغیر بوده و میانگین سال­های ازدواج سفید در بین پاسخگویان 64/2 سال بوده است.در ضمن تجربه ازدواج سفید در بین مردان بیشتر از زنان است. در بین مشارکت­کنندگان یک خانم چهار بار و یک آقا سه بار اقدام به ازدواج سفید داشته است. بقیه مشارکت‌کنندگان، فقط یک بار ازدو.اج سفید را گزارش داده­اند:

                                             جدول 1: مشخصات کلی مشارکت­کنندگان پژوهش

ردیف

نام

جنسیت

سن

میزان تحصیلات

شغل

سابقه طلاق

سابقه ازدواج سفید(سال،ماه)

فراوانی سابقه ازدواج سفید

وضعیت سکونت

1

علی

مرد

39

لیسانس

مهدس عمران

دارد

4 سال

اولین بار

مستاجر

2

حسن

مرد

38

لیسانس

مدرس آموزشگاه

ندارد

3 سال و نیم

اولین بار

مستاجر

3

سمانه

زن

41

لیسانس

کارمند

ندارد

2 سال

اولین بار

مستاجر

4

رضا

مرد

41

فوق لیسانس

کارمند

دارد

7 سال

اولین بار

مستاجر

5

فرشته

زن

38

فوق لیسانس

معمار

ندارد

2 سال

اولین بار

مستاجر

6

روژان

زن

42

فوق لیسانس

مدرس زبان

ندارد

1 سال

چهارمین بار

مستاجر

7

شهلا

زن

42

دکتری

مدرس دانشگاه

دارد

2 سال

اولین بار

مستاجر

8

مهدی

مرد

37

لیسانس

خدمات کامپیوتر

دارد

2 سال

سومین بار

مستاجر

9

مصطفی

مرد

29

دیپلم

نمایشگاه­دار

دارد

6 سال

اولین بار

مستاجر

10

شهرام

مرد

40

لیسانس

کارمند

دارد

2 سال

اولین بار

مستاجر

11

فرناز

زن

41

لیسانس

کارمند

دارد

2 سال و نیم

اولین بار

مستاجر

12

صادق

مرد

39

لیسانس

آزاد

دارد

2 سال

اولین بار

مستاجر

13

آشنا

مرد

38

لیسانس

بنکدار

دارد

2 سال

اولین بار

مستاجر

14

بهار

زن

41

لیسانس

هتل داری

ندارد

2 سال و نیم

اولین بار

مستاجر

15

فرزاد

مرد

38

لیسانس

حسابدار

دارد

2 سال و نیم

اولین بار

مستاجر

16

ناهید

زن

42

فوق لیسانس

مدرس دانشگاه

دارد

1 سال و نیم

اولین بار

مستاجر

17

پانیذ

زن

39

لیسانس

کارمند

دارد

1 سال و نیم

اولین بار

مستاجر

 

یافته­های پژوهش

در جریان تحلیل و کدگذاری داده­ها، 13 مقوله اصلی استخراج گردید. مقوله­های آموزه­های دینی در محاق و ادراک بحران اقتصادی از جمله مهمترین شرایط علی در این پژوهش می­باشند. دو مقوله، معادله پذیرش و نفی و استیضاح و گذار از باکره­گی از شرایط زمینه­ای و مقولات شبکه­های مجازی تسهیل­گر و واهمه از ازدواج رسمی از شرایط مداخله­گر در این مطالعه هستند. هم­چنین مقولات طیف وفاداری از تعهد تا تعلیق تعهد، آزمون سازگاری، انتخاب عقلانی فایده­گرا و ساده­سازی زندگی در فرایند قرار می­­گیرند. از نتایج و پیامدهای این مطالعه می­توان به شکل­گیری رابطه برابرگرایانه، استهلاک مردسالاری و رضایت­مندی اشاره کرد. 

                                              مفاهیم، مقولات، نوع مقوله و مقوله هسته مستخرج از داده­های کیفی

مفاهیم

مقولات

نوع مقوله

مقوله هسته

عدم‌اعتقاد به قوانین دست و پاگیر شرعی، عدم‌پای­بندی به ارزش­های دینی و مذهبی، عدم‌باور به اعتقادت دینی در مسائل جنسی، عدم‌توجه به محرم بودن در رابطه با جنس مخالف

آموزه­های دینی در محاق

شرایط علی

ازدواج سفید به مثابه گریزگاه انتخابی

احساس ناامنی اقتصادی، درآمد کم، افزایش هزینه­های زندگی، ناامنی شغلی

ادراک بحران اقتصادی

جذابیت شهر مقصد، کاهش میزان سازگاری با فرهنگ شهر مبدأ،گمنامی، ­بی­نظارت بودن کلان­شهرها، سهولت تهیه مسکن در کلان­شهرها

سابقه هجرت

ترس از طرد‌شدن، رهایی از تنهایی و بدبینی­های جامعه، افزایش سن، کاهش شانس ازدواج، احتمال تجرد قطعی

ترس از تنهایی

تجربه زندگی در دانشگاه، افزایش تعامل با شبکه همسالان، شکل­گیری شیوه­های جدید آشنایی، نوگرایی و تاثیر الگوی غربی زندگی

تحصیل­کردگان سفید

بی­اهمیت بودن باکره­گی در ازدواج سفید، بی­اهمیت‌بودن باکره­گی در ازدواج مرسوم، عدم‌اعتقاد به باکره­گی در نوع ازدواج

استیضاح و گذار از باکره­گی

عدم اطلاع خانواده از ازدواج سفید، پذیرش/ عدم پذیرش از سوی خانواده و جامعه، عدم‌حمایت خانواده از فرد، حمایت سیال، تابو بودن ازدواج سفید در بین طبقات اجتماعی پایین

معادله­های پذیرش و نفی / آشکار و پنهان­سازی

شرایط زمینه­ای

شروع زندگی ساده، اپوخه تعهدات

ساده­سازی زندگی

عدم‌اعتقاد به تفاوت سنی، بی­اهمیت‌بودن فاصله سنی، بی­اهمیت‌بودن تفاوت سنی در انواع ازدواج

سیالیت نامتعارف سن

استفاده از شبکه­های اجتماعی مجازی، شبکه­های ماهواره­ای، نرم­افزارهای یابنده جنس مخالف، تلفن همراه و چت­روم‌های اینترنتی

فناوری­های تسهیل­گر

شرایط مداخله­گر

طلاق در ازدواج قبلی، تجربه ناخوشایند رابطه قبلی، افزایش طلاق در جامعه، کاهش اهمیت ازدواج، ترس از ازدواج

واهمه از ازدواج رسمی

خیانت / عدم خیانت در رابطه، پایداری در رابطه، سیال بودن و ناپایداری در رابطه، تعهد / عدم‌تعهد در رابطه، بازنگری در تعاملات عاطفی و جنسی، تعدد در رابطه جنسی، آشکارسازی / پنهان­کاری خیانت. وفاداری در رابطه

طیف وفاداری؛ از تعهد تا تعلیق تعهد

فرایند

آسان بودن ورود و خروج رابطه، کاهش هزینه­های جدایی و ریسک طلاق، عدم دخالت خانواده­ها در رابطه، انحلال بی­دردسر، آزادی در انتخاب، فایده­گرایی و احساس راحتی

انتخاب عقلانی فایده­گرا

آمادگی برای ازدواج، کسب شناخت، افزایش زمان باهم بودن، زندگی آزمایشی، آزمودن سازگاری با یکدیگر

آزمون سازگاری

تعامل با گروه دوستان ازدواج سفید، معاشرت با گروه دوستان مجرد، عدم‌مراوده با شبکه خویشاوندی، تجربه ازدواج سفید در دوستان، حمایت­گری گروه دوستان، اطلاع داشتن دوستان

برساخت شبکه روابط جدید

اعتقاد به آزادی و برابری، تقسیم وظایف توافقی، رابطه دموکراتیک، زندگی برابرگونه

شکل­گیری رابطه برابرگرایانه

پیامد

بی اهمیت جلوه‌دادن اقتدار مردانه، اعتقاد به رابطه برابر، توجه به زنان در تصمیم­گیری، رعایت احترام متقابل

استهلاک مردسالاری

ارضای نیازهای جنسی، ارضای نیازهای عاطفی، پرکردن خلا روحی و روانی، نیاز به رضایت و شادی، نیاز به دوست داشتن

رضایت­مندی

عدم‌اعتقاد به داشتن فرزند، افزایش بی­فرزندی، هزینه داشتن فرزند، لذت مشترک و ترجیح دادن گذراندن روزگار با شریک جنسی

تعلیق فرزندآوری

سهیم شدن در هزینه­های مالی، صرفه­جویی در مخارج، کاهش هزینه­ها، برابرخواهی در امور اقتصادی، شراکت در منابع مالی

همکاری اقتصادی

 شرایط علی

آموزه­های دینی در محاق

یافته­های تحقیق بیانگر آن است که تمامی مشارکت­کنندگان، به جهان زیست­شان، بدون تمسک به تفسیر مذهبی می­نگرند و با اتخاذ رویکرد گزینشی نسبت به دین و مذهب، معتقدند که خارج از عرف و بدون در نظر گرفتن آموزه­های دینی، زیست مشترک را تجربه نمودند. به عقیده یکی از مشارکت­کنندگان تحقیق، نقض عمدی رفتارهای خلاف قانون که در تقابل با ارزش­ها و آموزه­های دینی بوده، فرد را به سمت ازدواج سفید ترغیب کرده است. حسن 38 ساله در این باره می­گوید: «چون ازدواج سفید حرام است، بیشتر حال میده. وقتی یه چیزی غیرمجاز و غیرقانونی باشه، از لحاظ عرف و همه چیز بیشتر حال میده».

رویارویی با زندگی مدرن، زمینه نفی آموزه­های دینی را در افراد هموارتر کرده است؛ به گوته­ای که در زیست­ مشترک­، اعتقادی به خواندن خطبه عقد و جاری شدن صیغه محرمیت ندارند. رضا 41 ساله، بیان می­کند: «یه اعتقاداتی دارم یه اعتقاداتی ندارم . طرف مقابل هم یه اعتقاداتی برای خودش داره و نداره، ولی اینکه ما فکر کنیم با خواندن یه کلمه عربی یه خطبه یه صیغه جاری میشه و با هم محرم می شیم و برگه رو نخونیم نامحرم، من همچنین اعتقاداتی ندارم».

پانیذ 39 ساله، با اذعان به نفی اعتقادت و اعمال مذهبی عموما پذیرفته شده، خود را آدم بی­دینی تصور می­کند. در تجربه این دسته از افراد، آنچه شریعت در مورد جاری‌شدن صیغه عقد مقرر کرده، کم­ارزش تلقی شده و آن را به سخره گرفته و ضمن نفی آموزه­ها و عقاید دینی در زمینه ازدواج و صیغه، با نوعی ضدیت با زبان دین و نقد حلال­سازی امر حرام، عمل کردند. وی در این باره می­گوید: «دین چیه. مذهب چیه. اصلا من لائیکم. اعتقادی به این مسائل ندارم. صیغه م قبول ندارم. مسخره بازیه مگه با یه جمله عربی، حروم حلال میشه. اینارو اصلا قبول ندارم».

استیضاح و گذار از باکره­گی

مشارکت­کنندگان بر این باورند که وجود یک زن نباید با معیار باکرگی ارزیابی شود و باکره‌بودن نمی­تواند شاخصی برای پاکدامنی و معیاری برای روابط­شان چه در ازدواج سفید و چه در ازدواج مرسوم در نظر گرفته ­شود. گرچه اهمیت باکره­گی زنان در ازدواج در جوامع سنتی و مذهبی بسیار بیشتر از جوامع دیگر است، ولی امروزه با توجه به تغییر و تحولاتی که در حوزه نقش­های جنسیتی به‌وجود آمده، می­توان گفت هنجارها و باید‌ها و نباید‌های جنسیتی در میان مشارکت­کنندگان پژوهش، نقش باخته و کمرنگ‌تر شدند‌.

تقریبا همه مشارکت­کنندگان، با کم­اهمیت جلوه دادن باکره­گی در نوع ازدواج، به این درک و نگرش رسیدند که  بکارت و باکره­گی نمی­تواند به‍‌عنوان مانعی برای زیست مشترک تلقی شود. فرزاد با 38 سال سن در این باره می­گوید: «باکره بودن در ازدواج سفید اهیمت نداره. به هیچ وجه بنظرم حتی در ازدواج رسمی نیر اهمیت نداره». به نظر می­رسد یکی از نمودهای تغییر و تحولاتی که در بستر گذار جوامع از دوران سنتی به مدرن پدیدار شده، عدم‌اعتقاد به باکره‌بودن در ازدواج و تغییر در دیدگاه غالب نسبت به باکره­گی در میان مشارکت­کنندگان تحقیق می­باشد. علی 39 ساله در این باره می­گوید: «باکره­گی من بهش اعتقاد ندارم چه در ازدواج سفید چه در رسمی». صادق 39 ساله یکی دیگر از مصاحبه­شوندگان می­گوید:«اعتقادی به باکره بودن ندارم و برای من مهم نیست». به نظر می­رسد آنچه که در تفسیر مشارکت­کنندگان دریافت می­شود، باکره­گی به عنوان پیش­نیاز و اهمیت درجه اول، در رابطه و جهان زیست­شان تلقی نمی­شود. مهدی 37 ساله چنین بیان می­کند: «من اصلا اعتقادی به باکره بودن توی رابطه ندارم».

ادراک بحران اقتصادی

تورم و شرایط ناپایدار و بی­ثبات اقتصادی دهه اخیر، تاثیر قابل‌توجهی بر سطوح زندگی افراد جامعه داشته و به عنوان یکی از موانع اصلی ازدواج جوانان، ضمن ایجاد آینده­ای مبهم، قدرت ریسک افراد را پایین آورده و زمینه­ساز بسیاری از رفتارهای جدید جایگزین ازدواج، اما کم هزینه­تر نزد افراد شده است. مشارکت­کنندگان پژوهش اظهار داشتند اکثر مردان و زنان دارای اهداف و انتظارات خاصی هستند که به‌عنوان پیش شرط­های ازدواج قلمداد می­شود و به دلایلی نظیر وضعیت نامناسب اقتصادی، درآمد اندک، افزایش هزینه­های زندگی و احساس ناامنی شغلی، ازدواج سفید را به‌عنوان سبک زندگی خود انتخاب کردند. یکی از مشارکت­کنندگان تحقیق، بر این باور است که به دلیل افزایش هزینه­های زندگی در شرایط فعلی، امکان اداره زندگی و تعهد به تامین رفاه فرد دیگری سخت به­نظر می­رسد. لذا از ازدواج به شیوه مرسوم اجتناب نمودند. پانیذ 39 ساله، در این باره می­گوید: «هزینه ها انقد رفته بالا، تو این اوضاعی که هست دو نفر هم کار کنن نمی­تونن با هم زندگی کنند». یکی از نمودهای تاخیر و رویگردانی از ازدواج مرسوم در بین مشارکت­کنندگان، علل اقتصادی تصور شده است. رضا 41 ساله می­گوید: «بخاطر اینکه هزینه­هامون زیاد شده بود، ایشون باید هزینه می­کرد و من هم هزینه کردم تصمیم به ازدواح سفید گرفتیم». سمانه 41 ساله چنین روایت می­کند: «بخاطر مشکلات مالی و درآمد کم ازدواج سفید کردم». به باور شهرام 40 ساله، ناامنی شغلی به‌عنوان یکی از شاخصه­های تاثیرگذار بر ازدواج تصور شده است. وی در این باره می­گوید: «توی شرکت خصوصی کار می­کنم و قراردادمونو شش ماه می­بندن. همش استرس اینو دارم که نکنه شش ماه بعد تجدید قرارداد نشمو بخاطر همین نمی­تونم برم سراغ ازدواج ».

شرایط زمینه­ای

معادله­های پذیرش و نفی / آشکار و پنهان­سازی

تحول در ارزش­های فکری و دستگاه ذهنی مشارکت­کنندگان تحقیق موجب شده تا همواره میان باورهای خود و عموم جامعه تفاوت احساس کنند و رفتاری مبتنی بر نگرش خود را برگزینند. گفتنی است پیرامون پذیرش و یا نفی این سبک زندگی، نوعی راهبرد در بین مشارکت­کنندگان تحقیق شکل­گرفته که گروهی ازدواج سفید را آشکار و گروهی پنهان می­کنند و در یک سوی این معادله، اغلب خانواده­های با ساختار سنتی و مذهبی و خاستگاه طبقاتی متوسط رو به پایین قرار دارند که به پیروی از قواعد حاکم بر جامعه که برگرفته از مبانی دینی و شریعت اسلامی است؛ این سبک زندگی را نمی­پذیرند. در نتیجه، این روابط معمولا به‌‍‌صورت پنهانی شکل می­گیرد و افراد تمایل زیادی برای اشتراک­گذاری جزئیات زندگی خود با دیگران ندارند. اما در سوی دیگر این معادله، خانواده­های مدرن و به تعبیری امروزی­تر قرار دارند که تحت تاثیر تغییرات حادث‌شده در گذر زمان، این سبک زندگی را به‌عنوان یک الگوی زیست پذیرفته و ضمن احترام به انتخاب فرزتدان­شان بر اهمیت رابطه شکل گرفته، توجه خاصی دارند. لذا این خانواه­ها ضمن در نظر گرفتن منافع فرزندان، بر اهمیت رابطه شکل گرفته توجه خاصی دارند و آن را فضایی شبیه به خانواده تصور خواهند کرد. فرشته با 38 سال سن در این باره می­گوید: «همه خانواده و اطرافیان در جریان بودن که ازدواج سفید داریم. هرچند بستگی به عرف جامعه یا مذهب و خانواده داره و این بستگی به انتخاب فرد داره. در بعضی جاها با هم تو مهمونی‌ها و جاهای دیگه شرکت می‌کردیم». مهدی 37 ساله چنین روایت می­کند: «خانواده من و پارتنرم از ازدواج سفیدمون اطلاعی ندارن. هر دو تو خانواده سنتی بزرگ شدیم و این نوع زندگیو قبول ندارن و خلاف اعتقادات و ارزش‌های مذهبی میدونن». پانیذ 39 ساله یکی دیگر از مشارکت­کنندگان می­گوید: «خانواده هامون از ازدواج سفیدمون خبر ندارن. شاید یکی از دلایلی که به نظرم خانواده در جریان ازدواج سفید قرار نمی گیرن برگرده به رسم و رسوم و مذهبی که داریم. در خانواده‌ها یه سری آداب و رسوم هست که به آن پای بندن و این نوع ازدواج قبول ندارن و باعث کسر شان و آبروریزی خانواده می دونن». ناهید 42 ساله به عنوان یکی از مصاحبه­شوندگان می­گوید: «طبقات پایین این سبک زندگیو قبول ندارن و اونو حروم میدونن. چون اعتقادت مذهبی قوی دارن اصلا قبول ندارن و اونو حروم  میدونن». شهلا 38 ساله ابراز می­دارد: «خونواده من این بار خیلی حامی من بودن و گفتن اگه تو باهاش حالت خوبه، ماهم می‌پذیریم. پدر من دیگه اون سختگیری­هایی که در زمان مجردی داشتم، رو نداره و باعث شده که به آرامش نسبی برسم».

ساده­سازی زندگی

در گذار به جامعه مدرن افراد از لحاظ اجتماعی با یکدیگر متفاوت­اند و هر قشر و گروهی ارزش­ها، هنجارها، الگوهای رفتاری و رسوم اجتماعی خاص خود را دارند. در میان همه مراسم و آداب و حوادث اساسی حیات انسانی، ازدواج اهمیت بسزایی دارد که برای انجام آن معمولا مراسمی متناسب با سنت­ها و باورهای هر جامعه برپا می­شود که ریشه تاریخی و مذهبی دارد. یکی از مشکلات مهم بر سر راه ازدواج جوانان هزینه­های گزاف برگزاری جشن­ها و رسم و رسوم است که بسته به نوع فرهنگ خانواده­ها متفاوت است. مواردی چون تعیین مهریه­ سنگین و غیرمتعارف، تعیین شروط دشوار برای مرد از طرف خانواده­ دختر هم­چون مالکیت منزل و ماشین، برگزاری جشن ازدواج در تالارهای گران­قیمت، تهیه جهیزیه‌های بسیار سنگین، زندگی تجملى و چشم و هم‌چشمی هم چون سد بزرگى بر سر راه ازدواج جوانان قرار گرفته است. با این اوصاف؛ همه مشارکت­کنندگان پژوهش اذعان دارند در این مدل، شروع زندگی به صورت ساده و مبتنی بر توافق شرکت­کنندگان و به دور از تشریفات و تعهدات ازدواج صورت خواهد گرفت. مهدی با 37 سال سن، بر این باور است که ازدواج سفید برای هر دو طرف دارای مزیت­ است؛ بدین معنی که برای شروع زندگی نیازی به برگزاری مراسم و بجا آوردن تشریفات نیست. وی در این باره می­گوید: «همش برای دو طرف مزیته؛ نه گیروگور شروع زندگی می­خواد که بری طلا بخری و جهیزیه بخری و چیزهای دیگه نه خرج مراسمات و چیزهای دیگه رو داری». علی 39 ساله نیز چنین بیان می­کند: «نیاز به برگزاری مراسم و خرید طلا و وسیله های دیگه نیست. اینها رو حرف زدی و دیگه مشکلی نیست». گفتنی است، آنچه که در تفسیر مشارکت­کنندگان درک و معنی می­شود، پرداختن به این موضوع است که طرفین با توافق و انتخاب، یک زندگی ساده و بدور از تجملات را شروع می­کنند و برای تهیه وسایل ضروری زندگی بر طبق قرارداد نانوشته، هر کدام با تهیه و تامین بخشی از وسایل، زندگی را آغاز می کنند. فرزاد 38 ساله می‌گوید: "خیلی ساده شروع کردیم. رسم و رسومی خاصی نداره .خرید طلا و جهیزیه اینا رو نداری. هر کی با خودش دو تیکه وسیله میاره همین».

شرایط مداخله­گر

شبکه­های مجازی تسهیل­گر

فناوری­های اطلاعاتی و ارتباطی، جامعه امروز را به طرز باورنکردنی تحت سیطره خود قرار داده­اند. تحلیل مصاحبه­ها بیانگر آن است که فناوری­های ارتباطی جدید روابط دختر و پسر را ساده کرده و نقش مهمی در ترویج و تسهیل روابط دارند. مشارکت­کنندگان بر این باورند که استفاده از وسایل ارتباطی مدرن به‌ویژه اینترنت، شبکه­های ماهواره­ای، نرم­افزارهای یابنده جنس مخالف، شبکه­های مجازی، تلفن همراه و چت روم­های اینترنتی راه را برای افزایش این نوع روابط، هموارتر نموده است. گروهی از مشارکت­کنندگان تحقیق، بر این باور هستند که شبکه­های ارتباطی نوین، سبک زندگی و نگرش­های افراد را تغییر داده و تاثیری زیادی در روابط جنسی بین افراد گذاشته است. لذا در تجربه این دسته از افراد، فضای مجازی به عنوان بستر تسهیل­کننده آشنایی و ارتباط با جنس مخالف قلمداد شده است. پانیذ 39 ساله، در این باره می­گوید: «از طریق شبکه های مجازی با پسری دوست شدم. اولش پیام و چت بود، ولی کم­کم رابطه مون گرم شد. قرار گذاشتیم و با هم بیرون رفتیم و همینطور رابطه مون ادامه داشت. به روز بهم پیشنهاد ازدواج سفید داد و بیا با هم زندگی کنیم. منم بهش فکر کردم و قبول کردم». آشنا 38 ساله بیان می­کند: «از طریق اینستا با یکی آشنا شدم. کم­کم رابطه مون گرم شد و بهش پیشنهاد رابطه دادم و اونم قبول کرد».  یکی دیگر از مصاحبه­شوندگان تحقیق با اذعان به شیوه­های جدید آشنایی که مخاطب را فردی انتخاب­گر و آزاد تصور می­کند به نقش تلفن همراه تاکید داشته است. گفتنی است این مشارکت­کننده، باب آشنایی و ایجاد ارتباط را در ارسال پیامک و محتوای دلخواه پیام قلمداد کرده است. فرشته 38 ساله در این باره می­گوید: «روزی همین جوری یه یکی از پسرهای دوره کارشناسی که خیلی خوش تیپ بود، اس مسی دادم. خواستم باب آشنایی باز کنم. از ذهنم بیرون نمی رفت. دوست داشتم باهش زندگی کنم، اما اون ازدواجی نبود. منم چون دوسش داشتم، باهم رابطه برقرار کردیم و مدتی در ازدواج سفید باهم بودیم». به باور حسن 38 ساله، ارتباطات مدرن، با نمایش قرار دادن الگوی زندگی غربی، موجبات تغییر در ارزش­ها و نگرش­های افراد و در نتیجه، ترویج افزایش این روابط را هموارتر کرده است. وی چنین می­گوید: «تحت تاثیر فیلم­های ماهواره دوست داشتم با کسی رابطه برقرار کنم، ولی اهل ازدواج نبودم. چون شرایطشو نداشتم فقط دوست داشتم مثل فیلم­ها با کسی باشم».

واهمه از ازدواج رسمی

از نگاه مشارکت­کنندگان تجربه ناخوشایند ازدواج قبلی، افزایش طلاق، کاهش اهمیت ازدواج و ترس از ازدواج حاکی از تجربه عدم موفقیت در ازدواج، بدبینی و تردید نسبت آن ایجاد کرده است. بیش از نیمی از مشارکت­کنندگان بر این باورند که کسانی که یکبار تجربه ازدواج و زندگی مشترک را از سر گذرانده­اند، نگاه متفاوتی به ازدواج دارند. نگرش آنان به ازدواج به دلیل دشواری­های حقوقی و پرهزینه بودن طلاق و برچسب­هایی چون مطلقه بودن، بسیار منفی است و بر حفظ استقلال و حریم شخصی خود تأکید دارند. با این اوصاف، با مشاهده کاهش اهمیت ازدواج و افزایش طلاق، آنان در شرایط کنونی، این فکر را در ذهن خود می پرورانند که نیازی به ازدواج نیست و تمایل دارند که فقط با هم زندگی کنند. پانیذ 39 ساله در این باره می­گوید: «قبلا چون یکبار شکست خوردم، دیگه دوست ندارم دوباره این اتفاق بیفته. همیشه ترسیدم که نکنه فردا ازدواج کنم دوباره منجر به جدایی بشه. برا همین رفتم سراغ ازدواج سفید». حسن 38 ساله بیان می­کند: «قبلا ازدواج کردم. بعد از پنج سال به صورت توافقی ازهم جدا شدیم. اخلاقموم نمی خورد بهم. دیدم حالمون خوب نیست کاملا دوستانه از هم جدا شدیم و دیگه ازدواج نکردم». شهلا 42 ساله، با تاکید بر تجربه ناخوشایند ازدواج قبلی، تمایلی برای ازدواج مجدد نداشته است. وی در این باره چنین می­گوید: «چون یکبار ازدواج کردم و شوهرم بهم خیانت کرد، دیگه نمی تونم به کسی اعتماد کنم و دوست ندارم دیگه ازدواج رسمی کنم». فرناز 41 ساله، با مشاهده نمای زندگی یکی از بستگان، این هراس و ترس در ذهنش نقش بسته که ارتباط همیشگی او را مجبور به تحمل فشارهایی کند که آزادی و استقلال او را سلب نماید، تمایلی به ازدواج ندارد. وی چنین روایت می­کند: «یکی از خواهرام چند ساله شوهر کرده، ولی تو زندگی اختیار هیچی نداره. خیلی خسته­کننده­س زندگی­شون. صدای بچه هاشون دراومده از بس که دعوا می­کنن. برا همین می­ترسم که منم فردا روز اینطوری شم ازدواج نمی­کنم».

راهبرد

طیف وفاداری؛ از تعهد تا تعلیق تعهد

مفهوم تعهد از نگاه مشارکت­کنندگان معنای ثابت و مطلق نیست و بر حسب شرایط و در طی زمان و مکان تحول یافته است. در واقع، وفاداری در ازدواج سفید، طیفی از تعهد تا به تعلیق درآوردن تعهد را در بر می­گیرد که در یک سوی طیف، تعهد به معنای عرفی­اش قرار دارد که برگرفته از معنای رایج اجتماعی و متاثر از هنجارهای مسلط بیرونی است و از قواعد مرسوم در ازدواج رسمی پیروی می­کند. در تایید مطالب فوق، بیش از نیمی از مشارکت­کنندگان بر این باورند آنچه که در شکل و کیفیت تعهد در ازدواج رسمی، خیانت نامیده می­شود، در ازدواج سفید نیز خیانت است. در دامنه دیگر طیف، تعهد گستره معنایی را در برمی­گیرد که با توجه به ویژگی‌های شخصیتی افراد می­تواند دچار تغییر و نوسان معناشناختی شود؛ بدین معنی که در اینجا  افراد براساس اصول اخلاقی خود عمل می­کنند و در معنای تعهد و حق انتخاب در رابطه آزاد هستند و در صورت تغییر در احساسات می­توانند رابطه را بازنگری کرده و مطابق با آن عمل کنند. به باور نیمی از مشارکت­کنندگان تحقیق، جنس تعهد و تداوم رابطه در اینجا منطبق بر انگاره­ها و قوانین زناشویی نیست که مبتنی بر قراراد و توافق بین دو طرف است و در صورت مشاهده رفتار توام با خیانت رابطه می­تواند ادامه داشته باشد. لذا به نظر می­رسد یکی از عوامل دخیل در پیمان­شکنی، عدم فشار و اضطراب کم ناشی از آشکار­شدن خیانت و در نتیجه، جدایی و پایان دادن رابطه می­باشد. هم­چنین از اظهارات مشارکت­کنندگان تحقیق، این نکته درک و تفسیر می­شود که وقوع این رفتار در بین آقایان بیشتر مشاهده می­شود. به باور رضا با 41 ساله: «چون اضطراب کمتره اگر خیانت هم آشکار شه، خیلی راحت می­تونی رابطه رو کات کنی. هر چند می­تونی در مورد خیانت با هم توافق کنی که رابطه تا کجا خیانت هست و کجا نیست مثلا اگر با دختری بیرون رفتی و همدیگر رو لمس کردی و حالم کردی، خیانت نیست و یا اگر رابطه جنسیم برقرار کردی، می­تونی رابطه رو ادامه بدی چون رو اینا توافق کردی».

فرشته 38 ساله، اذعان دارد که از ارتباط شریک جنسی­اش با دخترهای دیگر اطلاع دارد. وی، ترس از تنهایی و طرد شدن توسط شریک جنسی­ را به عنوان یکی از عوامل اصلی این رفتار بیان کرده است. وی می­گوید: «من از رابطه جنسی پارتنرم خبر دارم و باهش کنار اومدم. یکی از علتهاش اینه که از طرد شدن و تنهایی می ترسم که اگر شریک جنسیم الان ولم کنه و بره سراغ یکی دیگه، من تا آخر عمرم تنها می­مونم.».

فرزاد 38 ساله، چنین می­گوید: «که من تو رابطه جنسی تعهدی ندارم و هر جا که احساس کنم که حالم خوبه، رابطه برقرار می کنم. چون دو نفری که ازدواج سفید میکنن تا آخر عمر با هم که نیستن بنابراین می­تونی رابطه با کس دیگه هم داشته باشی. چون تعهدی که ندادی همش براساس توافق بین دو طرفه که میتونی وفادار بمونی و نمونی که جایی که به نفعته باید بری به همون طرف».

روژان 42 ساله، بر این باور است که با توجه به اینکه دو طرف از روی میل و رضایت روی به این سبک زندگی آوردند، پای­بندی و وفاداری­شان از اردواج مرسوم هم بیشتر است. گرچه، خیانت در بین آقایان بیشتر مشاهده می­شود. وی در این باره می­گوید: «توی رابطه جنسی خیلی پایبند هستم. پای بندی­مون از اون­هایی که ازدواج رسمی کردن بیشتره چون خودمون گفتیم دلی هستیم با هم. اگر بخوایم بهم خیانت کنیم دیگه ازدواج سفید نمی­کردیم. به نظرم خانم­ها به خاطر حسی که دارن و وجدان درد بیشتری که دارن کمتر خیانت میکنن، ولی آقایون چه در ازدواج سفید و چه در رسمی بیشتر خیانت می­کنند و اگر روزی در رابطه ما شریک جنسی­م بهم خیانت کنه من از رابطه بیرون میرم». آشنا 38 ساله، چنین روایت می­کند: «ازدواج سفید یه حالت کاملا دلیه. تو میای با احساس و با شخصیت خودت به طرفت میگی من با توم یعنی دو تایی با هم هستین. پای بندیش از این ازدواج ها بهتره. توی رابطه جنسی به هم وفاداریم و به همدیگه تعهد دادیم که خیانت نکینم و ازدواج سفید در حال حاضره قشنگتر از این ازدواج های ثبت شده­س».

آزمون سازگاری

با هم زندگی کردن در یک زندگی آزمایشی به دو طرف نشان می­دهد که ازدواج­شان به چه شکل می­تواند باشد. در واقع، ازدواج سفید ضمن فراهم­ساختن امکان زندگی مشترک غیرمتعهدانه، به‌عنوان نوعی محک و آزمونی برای سنجش سازگاری و زندگی مشترک تلقی شده که در صورت بروز نشانه­های تعارض و ناسازگاری، به آسانی می­توان آن را به هم زد. به زعم مشارکت­کنندگان تحقیق، این سبک زندگی می­توانـد پیش­زمینـه­ای برای حصول آشنایی بیشتر طرفین با ویژگی­های شخصیتی و خلق و منش یکدیگر و بستری مطمئن جهت اتخاذ تصمیم آگاهانه برای ازدواج، فراهم آورد. آشنا 38 ساله معتقد است زندگی کردن در زیر یک سقف، زمینه شناخت و مختصات شخصیتی طرفین را هموارتر می­کند. از منظر این مشارکت­کننده، با شناسایی و درک خصوصیات رفتاری و اخلاقی، می­توان با محک­زدن و سنجش ظرفیت­های شریک جنسی در عرصه زیست مشترک، برای ازدواج اقدام کرد. وی در این باره می­گوید: «وقتی توی یه خونه با هم زندگی میکنی، طرفتو خوب میشناسی و محکش میزنی. اینجا می­تونی برای ازدواج تصمیم بگیری چون اینجا همو می­فهمی». به باور تعدادی از مشارکت­کنندگان تحقیق، نگرشی جدید در روابط جنسی شکل گرفته و زیست پیش از ازدواج به عنوان معیاری جهت کسب شناخت و در نتیجه، به عنوان یک دوره امتحان و مقدمه­ی بر ازدواج مرسوم پنداشته شده است. در این راستا، پانیذ 39 ساله می­گوید: «ازدواج سفید با توجه به اینکه بهت شناخت میده، می­تونه مقدمه­ باشه برای ازدواج آینده ». صادق 39 ساله، در این باره چنین روایت می­کند: «به نظر من ازدواج سفید صد درصد مقدمه­ هست بر ازدواج رسمی».

انتخاب عقلانی فایده­گرا

نگاه فایده­گرایانه مشارکت­کنندگان به ازدواج سفید باعث شده که آن­ها به نوعی انتخاب عقلانی مبتنی بر سود و زیان دست بزنند. تحلیل مصاحبه­ها نشان می­دهد تقریبا همه مشارکت­کنندگان تحقیق، در چرایی انتخاب این سبک زندگی بر این باورند که فوائد بیشتر این رابطه در قیاس با ازدواج مرسوم باعث روی آوردن آن­ها به این زندگی شده و عواملی هم­چون: آسان بودن ورود و خروج رابطه بدون طی­کردن فرایند اداری، کاهش هزینه طلاق، قدرت انتخاب، مرتفع شدن نیازهای جنسی و سهیم شدن طرفین در تامین نیازهای مالی را به عنوان مولفه­های این رابطه برشمردند. گروهی از مشارکت­کنندگان تحقیق بر این باورند به علت تجربه ناخوشایند زندگی قبلی که منجر به طلاق و جدایی­شان شده است، تا مدت­ها از ناحیه خانواده و دور همی­های خویشاوندان مورد سرزنش قرار گرفتند. بنابراین، در این سبک زندگی در صورت ناسازگاری در جهان‌بینی، اخلاق و سلائق دو طرف، زندگی مشترک بدون طی کردن مراحل اداری، هزینه­های زیاد طلاق، استرسِ گرفتن مهریه و برچسب خوردن طلاق، به­سادگی خاتمه پیدا می­کند. ناهید 42 ساله می­گوید: «توی این زندگی اگر دو نفر نتونند با هم مچ بشن، دیگه گیر و گور طلاقو ندارن. راحت رابطه را کات می­کنن. کسیم نیست سرزنش کنه و به قولی دیگه نقل محافل نمیشن و هر جا دور همی فامیل و خانوادگی باشه بگن برای چی طلاق گرفتی چرا نتونستی زندگی کنی». فرناز 41 ساله بیان می­کند: «توی ازدواج قبلیم خیلی سختی کشیدیم. منو طلاق نمی­داد. آخرش مهریه مو بخشیدم. کلی اومدم و رفتم تا ازهم جدا شدیم. تازه انگ طلاق هم خورد رو پیشونیم. ولی اینجا دیگه انگ طلاق نمی­خورم. فقط خودم هستم و خودم. فوقش چند روز اذیت میشم». یکی دیگر از مشارکت­کنندگان چنین روایت می­کند:«توی سفید دغدغه کات شدن رابطه و بحث جدایی و گیر و گور طلاق و دادگاه رفتن و برو بیا رو نداری. هر وقت خواستی، میری بدون اینکه کسی بفهمه». شهلا 42 ساله، مرتفع شدن نیازهای جنسی و نگاه اقتصادی و حامیانه را به عنوان مزایای ازدواج سفید بیان کرده است:«ازدواج سفید همش مزایاس؛ رابطه جنسی و عاطفی داریم و حامی مالی همدیگه هستیم». علی 39 ساله، یکی دیگر از مشارکت­کنندگان تحقیق، در مورد علت­ انتخاب ازدواج سفید، چنین می­گوید: :«توی ازدواج سفید همه چی خوبه. همه چی هست. هر دو شغل و درآمد داریم. هزینه هامون کم شده. شرایطش خیلی خوبه. نمی­خوام ازدواج کنم».

پیامد

شکل­گیری رابطه برابرگرایانه

بر مبنای ارزش­های مدرن همه انسان­ها برابرند و باید از آزادی، حقوق و فرصت­های برابر فارغ از هرگونه تنازعات اجتماعی برخوردار باشند(ملکیان،1381: 405). تحلیل مصاحبه­ها حاکی از آن است  خاستگاه تعهد در این الگو، بر پایه قراردادها و توافق­های بین فردی در شیوه درک افراد از همدیگر است که متناسب با موقعیت و کنش بین دو طرف شکل گرفته است. گفتنی است  همه مشارکت­کنندگان پژوهش بر این باورند  که رابطه شکل­گرفته در این الگوی زیست بر محور برابری است. یکی از مصاحبه­شوندگان تحقیق، وضعیت حاصل از این رابطه  را برابر قلمداد می­کند و بر این باور است که در این الگو، تقسیم وظایف متناسب با موقعیت طرفین که مبتنی بر توافق است، شکل می­گیرد. مهدی37 ساله در این باره می­گوید: «تقسیم وظایف خونه بستگی به شرایط کاری داشت؛ یه زمانی بود خانمم واسه کنکور می­خوند، من ظرف‌ها رو می­شستم». آشنا 38 ساله، یکی دیگر از مشارکت­کنندگان تحقیق، بر این باور است نوعی برابری که مبتنی بر توافق و اجماع بین دو طرف است، بر این سبک زندگی حاکم می‌باشد. در تجربه این دسته از افراد اساس، تقسیم وظایف منوط به توافق­های بین فردی و شیوه درک افراد از همدیگر در موقعیت­های مختلف زندگی روزمره بستگی دارد. وی چنین می­گوید: " اگر اون غذا درست کنه، من ظرف‌ها رو می­شورم. خلاصه هرکی گوشه کارو می­گیره و همه چی تقسیم شده است». گروهی از مشارکت­کنندگان تحقیق، به نقش برابرطلبی تاکید می­کردند. در این شرایط فرد سعی می­کند در مقایسه با دیگری خود را آزاد و برابر بازشناسد و به مسئولیت­ها و وظایف خود به گونه­ای برابر شکل دهد. پانیذ 39 ساله می­گوید: «تقریبا یه رابطه برابر در زندگی مون داریم». بهار 41 ساله، یکی دیگر از مشارکت­کنندگان، چنین روایت می­کند: «خشونت و بگو مگو نداریم، چون که اعتقاد به رابطه برابر داریم».

استهلاک مردسالاری

در الگوی مردسالاری، اغلب مردان را مسئول تامین مخارج زندگی می­دانند و زنان نیز وابسته به مردان در عرصه­های مختلف به­خصوص در عرصه اقتصادی هستند و از ورود به عرصه­های اجتماعی محروم گشته و فعالیت­شان  محدود به حوزه خصوصی، خانه و خانواده بوده است. اما با توجه به تغییرات و تحولات به­وجود آمده در سطح خانواده­ها و جامعه، بسیاری از الگوهای پیشین حاکم بر خانواده و جامعه جای خود را به الگوهای جدیدی داده است. تحلیل مصاحبه­ها نشان می­دهد همه مشارکت­کنندگان سلطه مردسالاری را فراگیر ندانسته و نوع رابطه را بر محور علاقه و برابری توصیف نمودند. گروهی از مشارکت­کنندگان تحقیق، اعتقاد دارند که مردسالاری در ازدواج مرسوم و البته ازدواج سفید رنگ باخته و امروزه، اساس رابطه بین دو طرف در زیستن، بر محور برابری می­باشد. علی 39 ساله در این باره می­گوید: «اعتقادی به مردسالاری ندارم حتی توی زندگی اولم اینطوری نبودم». صادق 39 ساله، یکی دیگر از مشارکت­کنندگان تحقیق روایت می­کند: «در ازدواج سفید مردسالاری وجود نداره و یه رابطه برابر وجود داره». رضا 41 ساله، یکی دیگر از مشارکت­کنندگان، با نفی نظام اجتماعی حاکم بر مردسالاری، خود را قائل به پذیرش جهان­بینی­های مبتنی بر آموزه­های فمنسیتی برای ادامه رابطه می­داند. وی می­گوید: «مردسالاری رو من خودم هیچ وقت دوست نداشتم اعمالش کنم و خودم را آدم فمنیستی می دانستم». به تصور روژان 42 ساله، در ازدواج سفید، مردسالاری وجود ندارد و زیست جهان افراد، بستگی به سطح مناسبات و تعاملات اجتماعی دارد. لذا در تجربه این دسته از افراد، سبک زندگی مبتنی بر رابطه دوستانه است و در صورت هرگونه رفتاری که منجر به اعمال محدودیت و تعارض شود، رابطه خاتمه پیدا می­کند. وی بیان می­کند: «در ازدواج سفید مرد سالاری نیست و دو طرف عین دوتا دوست هستن. اگه ایشون بخواد ادای شوهرها رو دربیاره و دخالت بکنه، من نمی­مونم توی رابطه».

رضایت­مندی

رضایت­مندی از زندگی، بیانگر میزان ارضای تمایلات و نیازهای اساسی انسان است. رضایت­مندی را می­توان به عنوان ارضای نیازهای اساسی و تلقی مثبت و احساس خوشایند افراد به قلمروهای مختلف زندگی بیان کرد(عظیمی هاشمی، 71:1383). به دیگر کلام، رضایت­مندی یکی از ضروریات جامعه امروزی است که با توجه به تنوع و گوناگونی نیازهای بشری، از شکل یک نیاز صرفا ساده خارج شده و می­توان آن را به مثابه سازه­ای در نظر گرفت که دربردارنده ابعاد و جنبه­های گوناگونی از زندگی می­شود. از منظر مشارکت­کنندگان، رضایت­مندی دربردارنده ابعاد جسمی و عاطفی است. گفتنی است همه مشارکت­کنندگان از زندگی با شریک جنسی خود رضایت عاطفی و همین­طور جنسی داشتند. تامین نیازهای جنسی به عنوان یکی از نیازهای فیزیولوژیک که پایه و اساس خیلی از نیازهای دیگر است، در زندگی افراد وجود دارد و میزان و نوع برآورده­ شدن این نیاز در بین افراد مختلف متفاوت است. با توجه به تغییراتی که در طی فرآیند گذار سنت به مدرنیته و میزان ارتباط با فرهنگ­های بیگانه، در جامعه ایجاد شده است، مشارکت­کنندگان تحقیق برای تامین نیازهای عاطفی، روحی و جسمی در جستجوی رابطه­های عاطفی صمیمانه و به زعم گیدنز(1383) در جستجوی رابطه­های ناب و اطمینان از حفظ رابطه ناب در آینده هستند. با این اوصاف، آنچه که در واکاوی مصاحبه­ها درک و تفسیر می­گردد، بر پایه این تلقی استوار است که رضایت فرد از انجام فعالیت او را به سوی رفتاری سوق می­دهد که موجب خشنودی او می­شود و به همین دلیل آن رفتار را تکرار می­کند. به اذعان صادق 39 ساله، سطح شادی هر فرد را کیفیت رضایت او از جریان زندگی تعیین می­کند. او در این باره می­گوید: «ازدواج سفید خیلی خوبه. خوشگذارنی بیشتره. می­تونی راحت و بدون محدودیت با دوستات آزاد باشی». از عوامل موثر بر رضایت از ازدواج سفید، نیاز به محبت و دوست­داشتن است. سمانه با 41 سال سن می­گوید: «چون توی رابطه قبلیم شکست خورده بودم، همش دوست داشتم کسی منو دوست داشته باشه. واقعا نیاز به محبت و دوست داشتن داشتم که توی رابطه م الان لمسش می‌کنم و رضایت دارم».

از نگاه مشارکت­کنندگان، تامین نیازهای جنسی و عاطفی و کاهش استرس از ابعاد رضایت از ازدواج سفید تصور شده است. علی 39 ساله می‌گوید: «در ازدواج سفید با همدیگه زندگی می­کنیم. ثبتشم نمی­کنیم، ولی رابطه جنسی با هم داریم. بدون قید و بند قانونی نیازهای جنسی و عاطفی همو برطرف می­کنیم». بهار 41 ساله می­گوید: «نیاز جنسی و روانیم برطرف میشه. استرس و بار روانیم خیلی کم شده».

- معادله پذیرش و نفی / آشکار و پنهان­سازی

- ساده­سازی زندگی

- سیالیت نامتعارف سن

 

                شرایط زمینه­ای

 

 

 

 

- طیف وفاداری؛ از تعهد تا تعلیق تعهد

- آزمون سازگاری

- برساخت شبکه روابط جدید

- انتخاب عقلانی فایده­گرا

 

 

                                                                                                    راهبرد                                                                        

- آموزه­های دینی در محاق

- استیضاح و گذار از باکره­گی

- سابقه هجرت

- ترس از تنهایی

- تحصیل­کردگان سفید

- ادراک بحران اقتصادی

 

- تعلیق فرزندآوری

- رضایت­مندی

- شکل­گیری رابطه برابرگرایانه

- استهلاک مردسالاری

- همکاری اقتصادی

 

ازدواج سفید

شرایط علی                                                                                                                                                                          پیامد

 

 

 

 

 

 

- فناوری­های تسهیل­گر

- واهمه از ازدواج رسمی

 

                                                                                      شرایط مداخله­گر  

                                                                                   

 

 

                                                                                مدل پارادایمی الگوی ازدواج سفید

بحث و نتیجه­گیری

این پژوهش، با هدف شناسایی بسترها و فرایندهای پدیده ازدواج سفید به‌عنوان سبک زندگی متفاوت در شهرهای تهران و کرج انجام شده است. پس از غور و غوص در یافته­ها، مقولات و فرایند پژوهش، مقوله «ازدواج سفید به مثابه گریزگاه انتخابی» به عنوان مقوله هسته انتخاب گردید. ازدواج سفید(هم­خانگی) یک شکل متمایز از وضعیت تأهل غیرقانونی و از جمله سبک­های زندگی خارج از چارچوب­های به رسمیت شناخته در جامعه در حال گذار ایران می­باشد. مرور مقولات تحقیق بیانگر آن است تغییرات ایجاد شده در نوع رابطه، افزایش سن ازدواج، اعتقاد به تشابه و برابری جنسیتی، افزایش طلاق، ضعیف شدن ارزش­ها و باورهای دینی، آزادی انتخاب، واهمه از ازدواج، گسترش فرصت­های تحصیلی، اشتغال زنان، الگوپذیری از گروه دوستان، تاثیرات شرایط بد اقتصادی، بالا بودن هزینه­های زندگی مشترک، گسترش وسایل ارتباطی مدرن( نفوذ ماهواره و استفاده از اینترنت) و میل برخی از زنان و مردان به کام­جویی­هایی موقت با شرکای جنسی مختلف تحت تاثیر روحیه تنوع­طلبی و لذت­جویی از عواملی هستند که موجب شده جوانان برای برآوردن نیازهای جنسی و عاطفی در پرتو مفاهیم جدید روی به ازدواج سفید آوردند. هم­چنین، در این الگوی زندگی کسانی که یک بار تجربه ناخوشایند زندگی قبلی را داشته­اند، به علت شرایط حاکم بر جامعه و سختی آداب و رسوم که باعث دافعه و گریز آنان از ازدواج شده، تحولاتی را در زندگی آنان ایجاد کرده و با انتخاب ازدواج سفید می­خواهند گونه­ای از گریز و رهایی را تجربه کنند. نتایج تحقیقات بنیت و همکاران(1988)، آکسین و تورنتون(1992) و وایت(2005) نشان می­دهد که ازدواج سفید به‌خصوص در بین کسانی بیشتر متداول است که قبلا ازدواج ناموفق یا طلاق را تجربه کرده­اند. لذا با توجه به وجود منابع جامع­پذیری متکثر می­توان گفت الگوهای هنجاری و ارزش­های سنتی کمتر از گذشته در جامعه تاثیرگذار هستند و جوانان برای رهایی از آداب و رسوم و توجه بیشتر به نیازها و خواسته­های شخصی­شان روی به این سبک زندگی آوردند و به نوعی خواهان روابط آزاد و در پی پاسخگویی به نیازهای غریزی خود، بدون هیچ قید و بندی هستند. نتایج مصاحبه­ها نشان می­دهد ازدواج سفید دارای منافع و تعهدات مشترک است که دو طرف در قبال آن مسئول هستند. چون هیج ارتباطی نیست که دو نفر به یکدیگر متعهد نباشند، با این تفاوت که در اینجا شکل و کیفیت تعهد بیش از آنکه به قرارداد مکتوب ازدواج وابسته باشد به توافق­های بین­فردی و گفتگویی وابسته است و چنین توافقی شرط اصلی تداوم رابطه است. گفتنی است در این مطالعه زنان، تعهد و وفاداری بیشتری نسبت به رابطه و شریک جنسی­شان دارند و به دلیل نگرانی و ترس از تنهایی و پیامدهای متعاقب آن، خود را بیشتر متعهد به حفظ و دوام آن می­دانند. در حالی­که مردان، بودن همزمان در چندین رابطه و پیمان­شکنی را راحت­تر می­پذیرند و تعهد کمتری نسبت به شریک جنسی­شان دارند. به عبارت دیگر، جنس و شکل تعهد مبتنی بر قوانین شرع نیست و مبتنی بر عشق رمانتیک است که با «نظریه رابطه ناب» گیدنز همسویی دارد. در این نوع رابطه که کیفیت رابطه و رضایت از آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، تأثیر تعهدات بیرونی بر بقای رابطه به حداقل می­رسد. رابطه ناب منجر به نوعی رضایت فردی و درونی می شود که کاملاً از نفس رابطه برخاسته است و به هیچ عاملی بیرون از خود وابسته نیست و وجود این رضایت، شرط بقا و ماندگاری رابطه است(گیدنز،1392 : 139). گفتنی است

 یکی از مزیت­های ازدواج سفید حق ترک رابطه است که بدون دردسر می­توان رابطه را ترک کرد و به آن پایان داد. هم­چنین، نگرانی از پیامدهای طلاق، نگاه منفی جامعه به طلاق و طرد از سوی خانواده سبب شده تا افراد خود را درگیر ازدواج نکنند و برای گریز و ترس از تنهایی ازدواج سفید را به عنوان آزمون سازگاری انتخاب کنند تا بدین ترتیب ضمن ارضای نیازهای جنسی و عاطفی، رابطه آزادانه­تری داشته باشند و زمان بیشتری برای درک بهتر از رفتار همدیگر سپری کنند. بنابراین با توجه به مطالب فوق می­توان گفت در این شکل از ازدواج، انتخاب همسر تحت تاثیر هنجارها و فشارهای اجتماعی جامعه سنتی، شکل نگرفته و نوعی بازاندیشی در همسرگزینی به‌وجود آمده است. بـا کـاهش نفـوذ سـنت و بازسـازی زندگی روزمره برحسب عوامل جهانی و محلـی، افـراد ناچارنـد شـیوه­هـای زنـدگی خـود را از میـان گزینه­های مختلف برگزینند. در این میان، اگرچه عوامل یکسـان­سـاز و اسـتانداردکننـده وجـود دارد، به دلیل بازبودن زندگی اجتماعی امروزی و هم­چنین تکثریابی زمینه­های عمل و تنـوع مراجـع، انتخاب شیوه زندگی بیش از پیش در ساخت هویت شخصی و فعالیت روزمره اهمیت می­یابد(گیدنز،1377: 64). اولریش بک نیز نیز با تأکید بر مفهوم نوگرایی بازاندیشانه معتقد است که امروزه کنشگران این امکان را دارند که درباره خود و نظام روابط اجتماعی­شان بازاندیشی کنند. برگر نیز در مورد هویت بازاندیشانه معتقد است جامعه در حال تغییر و تحول، فرد را به بازاندیشی و تصمیم­های گوناگون ناگزیر می­سازد(برگر و همکاران،1380). از نظر باومن، در عصر حاضر زنان و مردان به شدت محتاج به ایجاد رابطه­اند، اما در عین حال از آن هراس دارند که این ارتباط برای همیشه باقی بماند و این ارتباط همیشگی آن­ها را مجبور به تحمل فشارهایی کند که آزادی آن­ها را سلب نماید. انسان­های امروزی ارتباط را می­خواهند، اما تنها با خوبی­های آن و نه با مشکلاتش. در جامعه سیال مدرن، افراد به جای پیوندهای ناگسستنی و همیشگی خواهان پیوندهای سست و بی­قیدوبند هستند(باومن،1387: 11-10). هم­چنین یافته­های این تحقیق را می­توان شواهدی در تأیید نظریه­هایی دانست که نشان داده برخی ویژگی­های خانواده معاصر از قبیل افزایش نسبت تجرد، افزایش سن ازدواج، کاهش موالید و باروری که در «نظریه گذار دوم جمعیتشناختی» به آن­ها پرداخته شده است در ایران به وقوع پیوسته است. علاوه بر این، یافته­های تحقیق را می­توان در تأیید «نظریه­ موافقان ازدواج سفید(هم­خانگی)» دانست که از نظر موافقان اولین مزیت این نوعی زندگی مشترک عشق است. عاشقان چون نمی­توانند بدون یکدیگر زندگی کنند، ازدواج سفید چاره خوبی به نظر می­رسد. بنابراین هر دو نفر آگاهانه تصمیم می­گیرند تا با هم زندگی کنند.

پیشنهادها

- آموزش مهارت­های زندگی قبل از ازدواج؛

- هموار‌کردن مسیر ازدواج جوانان؛

- فراهم کردن زمینه اشتغال و بهبود شرایط اقتصادی؛

- شناسایی ابعاد، علل و پیامدهای ازدواج سفید در ایران و مقایسه آن با مطالعات خارجی.

محدودیت­های پژوهش

- نبود آمارهای کافی و وافی در این زمینه؛

- عدم‌دسترس­پذیری به افراد مورد مطالعه و جلب نظر جهت مشارکت در تحقیق؛

- عدم‌امکان تعمیم نتایج به دلیل استفاده از روش کیفی و تعداد معدود مشارکت­کنندگان؛

- طولانی شدن فرایند مصاحبه به دلیل حساسیت موضوعی پژوهش.

  • منابع

    • آزاد ارمکی، تقی؛ شریفی ساعی، محمدحسین؛ ایثاری، مریم و طالبی، سحر. (1391). «همخانگی؛ پیدایش شکل­های جدید خانواده در تهران». جامعه­پژوهی فرهنگی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال3، شماره 1، صص 43-77.
    • اکبرزاده، فاطمه و هاشمیان­فر، سیدعلی. (1398). «اخلاق متعارف تا اخلاق عرفی؛ گونه­شناشی تجربه تعهد در ازدواج سفید». جامعه­شناسی نهادهای اجتماعی. دوره 6، شماره 14، صص 177-206.
    • احمدی، کامیل.(1397). «اتاقی با در باز: پژوهشی جامع در باب ازدواج سفید در ایران». ﻓﺼﻠ‌ﻨﺎﻣﻪ مطالعات حقوق. شماره 21، صص 159-176.
    • احمدوند شاهوردی، محمد؛ پورحسین، رضا و غلامعلی لواسانی، مسعود.(1400). «واکاوی پدیدارشناسانه همباشی(ازدواج سفید) (مورد مطالعه: جوانان شهر تهران)». رویش روان‌شناسی. سال 10، شماره 11، شماره پیاپی 68، صص 40-50.
    • امجدی، فرزانه؛ شکربیگی، عالیه و معدنی، سعید.(1399). «برساخت اجتماعی ازدواج سفید». پژوهش­های جامعه‌شناختی. سال 14، شماره 1 و 3، صص 68- 98.
    • اعتمادی­فرد، سیدمهدی و حسینی، غزاله.(1398). «قواعد و ضرورت­های نظام خانواده در ایران از خلال بروز تغییرات و نابهنجاری­ها(با تاکید بر همباشی به‌مثابه نوعی آسیب در خانواده)». مطالعات و احقیقات اجتماعی در ایران. دوره 8، شماره 3، صص 433-460.
    • امیدوار، پوران؛ دانش، پروانه؛ جواهری، فاطمه و زاهدی مازندرانی، محمدجواد.(1397). «مطالعه خرده‌فرهنگ همباشی در کلان­شهر تهران.» رفاه اجتماعی. سال 18، شماره 71، صص 279-320.
    • چیت­ساز، محمدجواد. (1401). «بررسی وضعیت همباشی در ایران: فراترکیب پژوهش­های همباشی». فصل‌نامه علمی پژوهش مسائل اجتماعی ایران. شماره 5؟، صص 71-99.
    • گلچین، مسعود و صفری، سعید. (1396). «کلان­شهر تهران و ظهور نشانه­های الگوی تازه­ای از روابط زن و مرد؛ مطالعه زمینه­ها، فرایند و پیامدهای هم­خانگی». فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران. دوره 10، شماره 1، صص 29-57.
    • عظیمی هاشمی، مژگان. (1383). «رضایت از زندگی و دین­داری در بین دانش­آموزان». مجله علوم اجتماعی دانشگاه ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال 1، شماره 3، صص 83-116.
    • Brown. (2022). “High school seniors’ attitudes toward cohabitation as a testing ground for marriage, 2020. Family Profiles”. FP-22-03. National Center for Family & Marriage Research. https://doi.org/10.25035/ncfmr/fp-22-03.
    • Afary, Janet. (2009). Sexual politics in modern Iran. Published in the United States of America by Cambridge University Press, New York.
    • Beck, Ulrich. & Elisabeth. Beck-Gernsheim. (2002). Individualization: Individualization: Institutionalized Individualism and its Social and Political Consequences. London: Sage
    • Derek Richard Lawson. (2019). “Cohabitation as a young adult: Examining relationship interactions & outcomes and financial characteristics and economic well-being”. School of Family Studies and Human Services College of Health and Human Sciences.
    • Ermisch, John. (2005). The Puzzling Rise in Childbearing outside Marriage. Understanding Social change. Oxford: Oxford University Press.
    • A, Carmichael. (1995). “Consensual Partnering in the More Developed Countries”. Journal of the Australian Population Association, Vol. 12, No. 1.51-86
    • Heuvelin, patrick. & Timberlake, Jeffrey.M. (2004). “The role of cohabitation in familly formation: the United States in comparative perspective”. Journal of marriage and family,67,1214-1230.
    • Hyunjoon Park. (2021). Introduction to the special collection on family changes and inequality in East Asia, Demographic Research. Published by: Max-Planck-Gesellschaft zur Foerderung der Wissenschaften. VOLUME 44, ARTICLE 40, PAGES 979- DOI: 10.4054/DemRes.2021.44.40.
    • James m. raymo. miho iwasawa. larry bumpass. (2008). “Cohabitation and Family Formation in Japan”. The Institute of Social and Economic Research Osaka University.
    • Loffler, Christin. (2009). Non-Marital Cohabitation in Italy. Der Universität Rostock.
    • Nazio, Tiziana(2008). Cohabitation, Family & Society. London: Routledge
    • Nugent, C. N., Daugherty, J. (2018). “A demographic, attitudinal, and behavioral profile of cohabiting adults in the United States, 2011– 2015”. National Health Statistics Reports, 111.
    • Pamela j. Smock. (2000). “Cohabitation in the United States: An appraisal of research themes, findings, and implications”. Annual Reviews Sociology, 26 (1): pp 1-20.
    • Premchand Dommaraju and Shawn Wong. (2018). “Transition to First Marriage in Thailand: Cohort and Educational Changes”. Sociology, School of Social Sciences, Nanyang Technological University, Singapore. https://orcid.org/0000-0002-6889-2039.
    • Sassler, Sharon., lichter, Daniel. (2020). “Cohabitation and Marriage: Complexity and Diversity in Union-Formation Patternsa”. Journal of Marriage and Family, 82 ,35–61.
    • Soanes, Catherine., & Hawker, Sara. (2014). Compact Oxford English dictionary. Oxford University Press
    • Statistics Finland 2015. Family type. Retrieved 2016/06/27 from: http://www.stat.fi/meta/til/perh_en.html
    • wiik Kennet Aarskaug. (2020). First union formation among the children of immigrants: A population-wide study in Norway. Published by Elsevier Ltd.1-14: https://doi.org/10.1016/j.alcr.2022.100480.
    • Williams, Lindy. Midea. Kabamalan, and Nimfa. Ogena. (2007). ‘Cohabitation in the Philippines Attitudes and Behaviors Among.
    • Wolcott, Ilene. (1999). “Strong Families and Satisfying Marriages”. Australian Institute of Family Studies, Family Matters, No.53.