Document Type : Original Article

Authors

1 PhD Student in Sports Management, Faculty of Humanities, Islamic Azad University, Yasouj Branch, Yasouj, Iran

2 Assistant Professor, Department of Sports Management, Faculty of Humanities, Islamic Azad University, Behbahan Branch, Behbahan, Iran

3 Assistant Professor, Department of Sports Management, Faculty of Humanities, Islamic Azad University, Arsanjan Branch, Arsanjan, Iran

Abstract

The aim of this study was to design an Organizational Ambidexterity model in the Ministry of Sports and Youth of the Islamic Republic of Iran. This research was conducted by qualitative and quantitative mixed method. The statistical population in the qualitative section included all sports management experts in universities and the Sports and Youth Organization, and in the quantitative section included all employees of the Ministry of Sports and Youth in the number of 901 people in 2020, in the qualitative section 15 people by sample method. Targeted sampling and in a quantitative part, 269 people were selected by stratified random sampling and entered the study. A semi-structured interview and a researcher-made questionnaire consisting of 14 categories and 42 items in a five-point Likert scale were used to collect the required data. Data were analyzed using Delphi technique and based on open and secondary coding through SPSS22 and PLS3 software. The results showed that the two-power organization in the Ministry of Sports included two dimensions of exploratory innovation and exploitative innovation. The results also showed that organizational ambiguity included 14 categories. On the other hand, the results showed that the model designed for organizational ambiguity in the Ministry of Sports and Youth had a good fit. Based on the results of the research, it can be said that the model developed based on the opinions of experts and knowledgeable people can have positive effects on the organizational duality of the Ministry of Sports and Youth of the Islamic Republic of Iran.

Keywords

طراحی الگوی دوسوتوانی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران

سجاد طیبی[1]

جمشید همتی مرادآبادی[2]

ولی نوذری[3]

     10.22034/ssys.2022.2193.2567

تاریخ دریافت مقاله: 25/10/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله: 11/02/1401

 

مقدمه

   ارزیابی عملکرد و موفقیت سازمان­ها[7] در تصمیم­گیری­های راهبردی و جهت­گیری­های آینده ورزش هر کشور بسیار ضروری است. برای سنجش موفقیت و ارزیابی عملکرد سازمان­ها معیارهایی وجود دارد که برخی از مهم­ترین آن­ها کارآیی و اثربخشی است. اغلب، این واژه ها نامناسب به کار گرفته شده یا با هم اشتباه می­شوند. به اعتقاد محققان، اثربخشی سازمان با میزان تحقق اهداف شناخته و اندازه­گیری می­شود، در حالی­که کارآیی مفهوم بسیار محدودی دارد و به کارکرد درونی سازمان مرتبط است (بوشهری و همکاران، 1396). آنچه که در سیستم ورزش مشخص است، علاقه شدید به موفقیت و تمایل محققان و سیاستگذاران برای بررسی و تشریح این موفقیت‌ها، خصوصاً در رویدادهایی مانند بازی‌های المپیک و بازی‌های آسیایی است. با توجه به این­که تشریح موفقیت ورزشی و یافتن دلایل موفقیت، خود پیش­نیاز و زمینه‌ساز موفقیت‌های آتی است، اهمیت نگاه به این مسئله کاملاً‌ ملموس است (ابراهیم­پور ازبری و شعبانی مژدهی، 1396). در فضای به شدت رقابتی امروز تنها سازمان­ها با عملکرد برتر به اهداف خود دست می­یابند (لیلیانا و آدریان[8]، 2013). از سوی دیگر امروزه با توجه به توسعه و رقابت شدید میان سازمان­ها، موفقیت نهایی و حتی گاهی بقای سازمانی به توانایی سازمان در استفاده از قابلیت دوسوتوانی سازمانی[9] می­باشد تا بتواند نوعی مزیت رقابتی را خلق کنند. سازمان­های مختلف باید به اندازه کافی انعطاف­پذیر باشند تا هم تهدیدات غیرقابل پیش­بینی و هم فرصت­های موجود در آینده نامطمئن و محیط بی­ثبات را مدیریت کنند (پورعابدی و غفاری، 1396).

   سازمان دوسوتوان به سازمانی گفته می­شود که علاوه بر توانایی تمرکز بر مسئولیت­های فعلی (بهره­برداری[10]) بایستی به خوبی از فرصت­های آینده (اکتشاف[11]) برای بقای خود استفاده نمایند. برای محققان، اکتشاف و بهره­برداری اساساً دو فعالیت سازمانی مجزا می­باشد که باید به صورت کاملاً همزمان پیگیری شود تا به مزیت رقابتی و بقای طولانی مدت دست یابند. تعداد زیادی از تحقیقات از بهره­برداری و اکتشاف به عنوان فعالیت­های متعامد که متقابلاً اثر مثبتی دارند الگو گرفته­اند (شنگ[12]، 2017). از نگاه متخصصان، نوآوری تدریجی (که برای تأمین نیازهای مشتریان موجود طراحی شده­اند) را به عنوان بهره­برداری و نوآوری­های بنیادی (که برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان نوظهور طراحی شده­اند) را به عنوان اکتشاف توصیف می­شود. توسعه همزمان اکتشاف و بهره­برداری یک عامل اصلی در بقا و موفقیت سیستم است بر این اساس دوسوتوانی زمینه­ای باید محرک کلیدی عملکرد منابع انسانی سازمان­ها در بلندمدت باشد. به علاوه برخی پژوهش­ها نقش افراد به عنوان عامل­های مهم یادگیری دوسوتوان و ایفای نقش مهم مدیریت افراد در تسهیل یادگیری سازمانی را بررسی کردند (لو و همکاران[13]، 2020).

   از سوی دیگر در بازارهای پیچیده امروزی، لازمه بقای سازمان­ها، ترکیبی از کارایی و قابلیت­های راهبردی نوآورانه است. این دسته از سازمان­ها را به اصطلاح سازمان­های دوسوتوان می­نامند؛ یعنی این که برای دستیابی به عملکرد برتر و مزایای رقابتی پایدار، به صورت همزمان اقدام به فعالیت­های اکتشافی و بهره­بردارنه می­کنند (جانسن و همکاران[14]، 2012). با این وجود، لازمه ایجاد این نوع قابلیت­ها، فرآیندهای پیچیده و سازو کارهای خاص خود است. پژوهش­ها در زمینه دوسوتوانی در چهار محور انجام شده است. محور نخست، درک مفهوم دوسوتوانی سازمانی (ابعاد و معانی مختلف آن) می­باشد. دومین محور، سنجش پیامدهای دوسوتوانی سازمانی (مانند تأثیر دوسوتوانی بر عملکرد سازمان) است. سومین محور، بررسی عوامل تعدیل­گر بین دوسوتوانی سازمانی و عملکرد سازمان می­باشد. چهارمین محور، بر تعیین کننده­های دوسوتوانی سازمانی تمرکز دارد (کاستاپولوس و همکاران[15]، 2015).  

   بدیهی است در این میان نقش مدیریت سازمان­ها بسیار برجسته و بااهمیت خواهد بود. بطوری که سازمان­هایی می­توانند به سمت دوسوتوانی حرکت نمایند که ضمن توجه به مقوله­های بهره­برداری و اکتشاف، شاخص­ها و معیارهای علمی برای انتخاب مدیران در نظر بگیرند. از جمله این معیارها می­توان به خلاقیت[16] و نوآوری[17] اشاره نمود. اگر چه برخی مطالعات مدیریت منابع انسانی به بررسی رابطه مدیریت منابع انسانی و دوسوتوانی سازمانی پرداخته­اند، دانسته­های اندکی در مورد تأثیر سیستم­های مدیریت منابع انسانی بر دوسوتوانی در سازمان­های ورزشی وجود دارد (هان و همکاران[18]، 2021). صاحبنظران حوزه دوسوتوانی اعتقاد دارند که پژوهش­های انجام شده تنها برخی از عوامل تأثیرگذار بر دوسوتوانی سازمانی (مثل طراحی سازمان، مدیریت راهبردی و نظریه رهبری) را بررسی کردند. شناسایی عوامل مؤثر در طراحی مدل دوسوتوانی سازمانی نیازمند مطالعات عمیق و متعدد است (برکینشا و گوپتا[19]، 2013). در اقتصاد دانشی، انعطاف­پذیری، دارایی نامشهودی است که به یکی از موضوعات مهم در نظریه­ها و سیاست­های حوزه سازمان و مدیریت تبدیل شده است. مهندسی مجدد فرایندها، توانمندسازی کارکنان، حرکت به سوی سازمان­های مجازی، افزایش توانایی پاسخگویی مؤثر به نیازهای مشتریان و تحلیل بازار به منظور ارائه پاسخ اثرگذار به تغییرات، از جمله فعالیت­هایی است که در این راستا انجام می­گیرد. دستیابی سازمان­ها به اهداف متعالی، به مهارت­ها و رفتارهای بهینة نیروی انسانی و کارکردهای کارآمد مدیریت منابع انسانی نیاز دارد که تحقق آن، مستلزم انعطاف­پذیری منابع انسانی است (وکیلی و شهریاری، 1399). در واقع در محیط نامطمئن، انعطاف­پذیری منابع انسانی از طریق ایجاد مزیت رقابتی پایدار در بلندمدت، برای سازمان ارزش آفرین است. براساس دیدگاه مبتنی بر منابع به نظر می­رسد یکی از متغیرهایی که می­تواند در فرایند تأثیرگذاری اقدامات منابع انسانی تعهدمحور بر مزیت رقابتی نقش داشته باشد، انعطاف­پذیری سازمانی است (مهدیه و محمدی، 1399). استفاده از نیروی انسانی چندوظیفه­ای و توانمند به شرکت اجازه می­دهد تا به سرعت به تقاضاهای پیش­بینی نشده و نامتعادل که ممکن است در بخش­ها به وجود آید، پاسخ دهد. چنین انعطاف­پذیری و عدم وجود اینرسی به سازمان­ها کمک می­کند تا زمان فعالیت­ها را کاهش داده و در نتیجه، سرعت ارائه خدمات با کیفیت­تر به ارباب­رجوع و شهروندان ارتقا یابد و بر این مبنا به مزیت رقابتی دست یابند (سها و همکاران[20]، 2017). اما انعطاف­پذیری و ایجاد پویایی در سازمان به خصوص در منابع انسانی کاری بس دشوار در عصر حاضر محسوب می­شود؛ چرا که افراد رویکردها و ادراک­های متفاوتی نسبت به یکدیگر و نسبت به اهداف سازمانی که در آن مشغول هستند، دارند و بر این مبنا بسته به شرایط در برابر پذیرش مسئولیت­ها و ارتقای سطح توانمندی­ها، از خود مقاومت نشان می­دهند که این موضوع باعث ایجاد اینرسی سازمانی می­شود (گیبسون و برکینشا[21]، 2017).

   یکی از سازمان­های مهم و تأثیرگذار در زمینه سلامت جامعه، وزارت ورزش و جوانان است. حمایت و هماهنگ‌سازی فعالیت‌های تمامی نهاد‌های ورزشی اعم از کمیته ملی المپیک، کمیته ملی پارالمپیک، فدراسیون‌ها، انجمن‌ها، هیئت‌ها و کمیته‌های ورزشی به‌منظور حسن اجرای وظایف، توسعه ارتباطات و حمایت از حضور نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در مجامع ورزشی بین‌المللی و عضویت یا نمایندگی در سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی ورزشی با هماهنگی و همکاری وزارت امور خارجه، تهیه طرح آمایش سرزمینی ورزش کشور از جمله وظایف وزارت در حوزه ورزش است (حقیقی و همکاران، 1396). سازمان­های ورزشی مانند سایر سازمان­ها از اجزای مختلف و روابط گوناگون بین آن­ها تشکیل شده است که در حال کنش و واکنش با یکدیگر هستند. از این رو مدیریت در چنین سیستمی بسیار پیچیده و غیرقابل درک خواهد بود. الگوها به محققان و مدیران کمک می­کنند که با ساده­سازی کل سیستم به درک بهتری از تمامیت سیستم دست یابند. با استفاده از الگوها می­توان مسائل را بهتر طبقه­بندی کرد و شانس یافتن پاسخ­های صحیح را بالا برد (سای و همکاران[22]، 2019). در واقع سازمان­های ورزشی کشور با کمبود روش­های قابل قبول برای سنجش و ارزیابی درست میزان انطباق بین چگونگی رفتار و عملکرد دوطرفه کارکنان و سازمان نسبت به هم مواجه هستند. در این الگو کوشش می­­شود برخی عناصر منفی و چالشی که در سازمان­های ورزشی اجرایی کشور شایع هستند مورد بررسی قرار گیرند و به گونه­ای هماهنگ تحلیل شوند (سهرابی و سلطانی­نژاد، 1397). از سوی دیگر سازمان­های ورزشی به دلیل نوع رسالت اجتماعی و ساختاری که دارند دارای برخی تفاوت­های مشخص با سایر سازمان­ها هستند. از این رو نیاز به مطالعات تخصصی نیز دارند تا بتوانند به شناخت متغیرهای محیط داخلی و خارجی خود و ارتباط بین آن­ها بپردازند. در اولین گام می­توان بررسی رفتار سازمان نسبت به محیط و کارکنان و دومین گام می­تواند بررسی رفتار کارکنان نسبت به سازمان باشد (سولیس- مولینا و همکاران[23]، 2018). در تحقیقی نشان داده شد یکی از علل­های اساسی بروز پدیده­های منفی در مدیریت و عملکرد سازمان، عدم انطباق­پذیری و پاسخگویی به موقع این سازمان­ها با تغییر و تحولات محیط داخلی و خارجی است. این عدم انطباق­پذیری، ریشه در سکون و بی­تحرکی سازمانی یا به عبارتی دوسوتوانی سازمانی دارد (گلازر[24]، 2021). همچنین نظریان و عسکری (1397) در پژوهشی دریافتند هوش سازمانی تأثیر مثبت و معناداری بر دوسوتوانی داشته و مدیریت دانش به عنوان متغیر میانجی در رابطه با هوش سازمانی و دوسوتوانی عمل می­کند. این یافته به آن معناست که تأکید بر هوش سازمانی و فرایند مدیریت دانش و رعایت آن از سوی سازمان­ها می­تواند منجر به ایجاد دوسوتوانی در کارکنان سازمان گردد.

   بر اساس آنچه گفته شد با توجه به این­که امروزه سازمان­های ورزشی با محدودیت­های منابع انسانی و مالی روبرو هستند و از طرفی رقابت شدیدی در میان سازمان­ها وجود دارد، توجه به موضوع دوسوتوانی سازمانی نمود بیشتری پیدا می­کند. از سوی دیگر با توجه به تعداد بسیار زیاد مخاطبان در حوزه ورزش، کسب موفقیت­های ورزشی در عرصه­های ملی و بین­المللی باید یکی از اولویت­های سازمان ورزش و جوانان باشد. بدیهی است برای تحقق این موضوع مهم، یافته­های پژوهشی می­تواند نقش اساسی داشته باشد. در این راستا پژوهش در زمینه استفاده از امکانات موجود و کشف فرصت­های جدید برای بقا، رقابت­پذیری و تبدیل شدن به سازمانی با عملکرد برتر با یکپارچگی اعضای سازمان در وزارت ورزش و جوانان بیش از پیش احساس می­شود. همچنین کمبود پژوهش­های صورت گرفته در این زمینه، توجه جدی و مطالعه پیرامون دوسوتوانی سازمانی را دوچندان می­کند. بنابراین این پژوهش برای پوشش خلاء موجود در جامعه انجام می­گیرد. با توجه به مطالب بیان شده، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی دوسوتوانی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران انجام شد.

 

 

روش­شناسی پژوهش

   این پژوهش به روش آمیخته (ترکیبی) کیفی و کمی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی خبرگان مدیریت ورزشی در دانشگاه ها و سازمان ورزش و جوانان در بخش کیفی و کارکنان وزارت ورزش و جوانان در بخش کمی به تعداد 901 نفر در سال 1399 بود که در بخش کیفی تعداد 15 نفر به­ روش نمونه­گیری هدفمند و در بخش کمی تعداد 269 نفر به روش نمونه­گیری تصادفی طبقه­ای انتخاب و وارد مطالعه شدند. برای جمع­آوری داده­های مورد نیاز از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته متشکل از 14 مقوله و 42 گویه در طیف پنج درجه­ای لیکرت استفاده شد. بر همین اساس درباره عواملی که در تشکیل دوسوتوانی سازمانی دخالت دارند اطلاعات لازم دریافت شد. سپس بر اساس کدگذاری باز و ثانویه گویه­های دوسوتوانی سازمانی مشخص و براساس آن­ها پرسشنامه پاسخ بسته براساس مقیاس پنج گزینه­ای لیکرت تهیه و با 10 نفر از خبرگان برای ویرایش، ادغام و یا حذف به اشتراک گذاشته شد. بعد از 3 دور اجرای روش دلفی، توافق بین خبرگان صورت گرفت. سپس در مرحله بعد به منظور تعیین روایی صوری ابزار اندازه­گیری پرسشنامه مربوطه، توسط اساتید مدیریت ورزشی و مدیریت سازمانی دوباره مورد بررسی قرار گرفت و روایی صوریی پرسشنامه بر اساس فرمول CVR مورد بررسی قرار گرفت. مطابق فرمول زیر CVR مقدار اعتبار محتوا از 6/0 بیشتر شد که بیانگر آن بود آزمون دارای اعتبار محتوا بود.

Ne: تعداد پاسخ­هایی که پرسش را سودمند می داند

N: تعداد کل پاسخ­ها

CVR: اعتبار محتوا

   بعد از مرحله کیفی، پرسشنامه ساخته شده در اختیار کارکنان وزارت ورزش و جوانان (کمی) قرار ­گرفت تا نسبت به تکمیل آن اقدام نمایند. قبل از اجرای این پرسشنامه در نمونه اصلی، ابتدا نسبت به محاسبه پایایی آن در یک نمونه مقدماتی اقدام شده و سپس از طریق آلفای کرونباخ ضریب مربوطه محاسبه شد. روایی محتوایی پرسشنامه نیز با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه ابتدا از شاخص­های آمار توصیفی (جدول، نمودار، میانگین و انحراف استاندارد) برای توصیف ویژگی­های جمعیت­شناختی شرکت کنندگان استفاده شد. برای تعیین روایی از آزمون CVR و برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. در بخش استنباطی نیز برای بررسی نرمال بودن داده­ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و از آزمون مدل­سازی معادلات ساختاری برای تأیید مدل عوامل مؤثر بر دوسوتوانی سازمانی با استفاده از نرم­افزارهای SPSS22 و PLS3 انجام شد.  

 

یافته­ها

   تحلیل اطلاعات با استفاده از کدگذاری آزاد بر روی سطر به سطر متن مصاحبه­ها شروع شد و پس از بررسی متن مصاحبه­ها، معانی یکپارچه و منسجم که سازنده یک مقوله بودند از هم تفکیک و سپس این مفاهیم نامگذاری شد. کدگذاری محوری از طریق کنار هم قرار دادن کدهای اولیه به­دست آمد. نتایج نشان داد که تعداد 42 گویه از ترکیب 169 مفهوم اولیه یا کدگذاری آزاد به­دست آمد. در ادامه هر یک از گویه­های مشابه و مقارن در مقوله­ها جایدهی شد و بر اساس اشتراک مفهومی که گویه­ها با یکدیگر داشتند تعداد 14 مقوله استخراج شد. نتایج یافته­های توصیفی در جدول 1 آمده است.

جدول 1: شاخص­های مرکزی و پراکندگی مربوط به مقوله­های پژوهش

مقوله

میانگین

انحراف معیار

کمینه

بیشینه

چولگی

کشیدگی

تخصص

773/11

318/2

00/3

00/15

373/1-

668/2

ویژگی شخصیتی

981/11

334/2

00/3

00/15

633/1-

807/3

انگیزه درونی

747/10

095/2

00/4

00/15

853/0-

908/0

گرایش یادگیری

773/11

376/2

00/3

00/15

698/1-

895/1

فرهنگ توانمندساز

576/10

010/2

00/4

00/15

202/0-

453/0-

تجربه

074/12

030/2

00/3

00/15

094/1-

936/1

انگیزه­پذیری

316/12

015/2

00/3

00/15

084/1-

968/1

انگیزه بیرونی

182/12

918/1

00/3

00/15

278/1-

906/2

خودکارآمدی عمومی

955/11

510/1

00/5

00/15

690/0-

206/1

سیستم کاری با عملکرد بالا

074/11

214/2

00/5

00/15

512/0-

263/0-

اثربخشی سیستم­های مدیریت

386/11

152/2

00/4

00/15

629/0-

493/0

رهبری متضاد

189/9

320/2

00/4

00/15

138/0

209/0-

فرهنگ تسهیم دانش

710/9

815/1

00/6

00/15

295/0

001/0-

حمایت مدیریت

293/12

691/1

00/6

00/15

588/0-

133/0

 

   با توجه به نتایج جدول 1 ملاحظه می‌شود میانگین متغیر‌های تخصص، ویژگی شخصیتی، انگیزه درونی، گرایش یادگیری، فرهنگ توانمندساز، تجربه، انگیزه­پذیری، انگیزه بیرونی، خودکارآمدی عمومی، سیستم کاری با عملکرد بالا، اثربخشی سیستم­های مدیریت، رهبری متضاد، فرهنگ تسهیم دانش و حمایت مدیریت به ترتیب برابر 773/11، 981/11، 747/10، 773/11، 576/10، 074/12، 316/12، 182/12، 955/11، 074/11،  386/11، 189/9، 710/9 و 293/12 است. همچنین با توجه مقادیر چولگی و کشیدگی که در برخی از متغیرها در بازه (2 و 2-) نیست که نشان دهنده نرمال نبودن توزیع داده­ها است.

   برای بررسی وضعیت نرمال بودن داده­های جمع­آوری شده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف استفاده شد. در این آزمون، فرض صفر (H0) بیانگر این است که متغیر نرمال است و فرض مقابل (H1) بیانگر این است که متغیر نرمال نمی‌باشد. نتایج این آزمون در جدول 2 آمده است.

جدول 2: خروجی آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن

متغیر

مقدار کولموگروف- اسمیرنف

سطح معنی­داری

نتیجه آزمون

تخصص

108/3

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

ویژگی شخصیتی

192/3

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

انگیزه درونی

647/2

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

گرایش یادگیری

154/3

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

فرهنگ توانمندساز

375/2

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

تجربه

778/2

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

انگیزه­پذیری

636/2

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

انگیزه بیرونی

885/2

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

خودکارآمدی عمومی

845/2

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

سیستم کاری با عملکرد بالا

090/2

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

اثربخشی سیستم­های مدیریت

053/2

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

رهبری متضاد

876/1

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

فرهنگ تسهیم دانش

925/1

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

حمایت مدیریت

555/2

001/0

توزیع داده­ها نرمال نیست

 

   نتایج جدول 2 نشان داد سطح معنی­داری متغیرهای پژوهش کمتر از 05/0 است یعنی این متغیرها نرمال نیست و فرض صفر پذیرش می­شود. با توجه به ویژگی سوالات و همچنین نرمال نبودن توزیع متغیرهای پژوهش در این تحقیق از نرم­افزار PLS جهت تحلیل داده­ها استفاده شده است.

جدول 3: مقادیر معیارهای برازش مدل کلی

سازه­های پیش­بین

سازه ملاک

ضریب مسیر (β)

مقدار t

سطح معنی­داری

F2

اثربخشی سیستم­های ارشد مدیریت>

دوسوتوانی سازمانی

660/0

982/11

001/0

773/0

انگیزه بیرونی>

دوسوتوانی سازمانی

751/0

726/16

001/0

295/1

انگیزه درونی و ترجیحات شخصی >

دوسوتوانی سازمانی

837/0

591/43

001/0

338/2

انگیزه­پذیری منابع انسانی >

دوسوتوانی سازمانی

718/0

566/13

001/0

064/1

تجربه >

دوسوتوانی سازمانی

715/0

291/13

001/0

044/1

تخصص >

دوسوتوانی سازمانی

793/0

137/30

001/0

694/1

حمایت مدیریت >

دوسوتوانی سازمانی

666/0

183/12

001/0

797/0

خودکارآمدی عمومی >

دوسوتوانی سازمانی

747/0

842/16

001/0

264/1

رهبری متضاد >

دوسوتوانی سازمانی

758/0

901/17

001/0

348/1

سیستم کاری با عملکرد بالا >

دوسوتوانی سازمانی

734/0

595/16

001/0

171/1

فرهنگ تسهیم دانش >

دوسوتوانی سازمانی

757/0

903/22

001/0

343/1

فرهنگ توانمندسازی >

دوسوتوانی سازمانی

883/0

061/55

001/0

544/1

ویژگی شخصیتی >

دوسوتوانی سازمانی

779/0

844/26

001/0

542/1

گرایش یادگیری >

دوسوتوانی سازمانی

815/0

262/31

001/0

980/0

 

   بررسی نتایج حاصل از مدل کلی در جدول 3 نشان داد؛ ضریب استاندارد سیستم­های ارشد مدیریت (982/11 =p؛ 660/0= β)، انگیزه بیرونی (726/16 =p؛ 751/0= β)، انگیزه درونی و ترجیحات شخصی (591/43 =p؛ 837/0= β)، انگیزه­پذیری منابع انسانی (566/13 =p؛ 718/0= β)، تجربه (291/13 =p؛ 715/0= β)، تخصص (137/30 =p؛ 793/0= β)، حمایت مدیریت (183/12 =p؛ 666/0= β)، خودکارآمدی عمومی (842/16 =p؛ 747/0= β)، رهبری متضاد (901/17 =p؛ 758/0= β)، سیستم کاری با عملکرد بالا (595/16 =p؛ 734/0= β)، فرهنگ تسهیم دانش (903/22 =p؛ 757/0= β)، فرهنگ توانمندسازی (061/55 =p؛ 883/0= β)، ویژگی شخصیتی (884/26 =p؛ 779/0= β) و گرایش یادگیری با دوسوتوانی سازمانی (262/31 =p؛ 815/0= β) بود.

شکل 1: مقادیر t روابط مدل اصلی دوسوتوانی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران

 

بحث و نتیجه­گیری

   این پژوهش با هدف طراحی الگوی دوسوتوانی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران انجام شد. نتایج نشان داد سازمان دوسوتوان در وزارت ورزش در بردارنده دو بعد نوآوری اکتشافی و نوآوری بهره­بردارانه بود. نوآوری اکتشافی شامل تعقیب فرصت ها و کشف بازارهای جدید، شناسایی نیاز مشتری و ارائه خدمات جدید، کشف و بکارگیری دانش و فناوری جدید است. نوآوری بهره­بردارانه نیز شامل اصلاح و بهبود فرآیندها و رویه های کاری، اصلاح و بهبود خدمات کنونی، خدمت رسانی به مشتریان کنونی و استفاده از دانش و فناوری موجود است. این پژوهش با نتایج یافته­های وکیلی و شهریاری (1399)، حقیقی و همکاران (1396)، سولیس- مولینا و همکاران (2018) و همسو است. در همین رابطه هان و همکاران (2021) نوآوری تدریجی (که برای تأمین نیازهای مشتریان موجود طراحی شده­اند) را به عنوان بهره برداری و نوآوری های بنیادی (که برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان نوظهور طراحی شده­اند) به عنوان اکتشاف توصیف کرده­اند. از سوی دیگر جانسن و همکاران (2012) سازمان دوسوتوان را به عنوان سازمانی تعریف می­کنند که توانایی بهره­برداری از شایستگی­های موجود و همچنین کشف فرصت­های جدید با مهارت و توان برابر دارد. به علاوه این پژوهش نشان داد که شرایط علی که زمینه گرایش به سوی سازمان دوسوتوان را فراهم می­کنند به دو دسته عوامل درونی (شامل مدیریت هزینه، آینده­نگری و برنامه طرح تحول) و بیرونی (شامل پویایی محیطی، کسب مزیت رقابتی، لزوم توجه به نیازهای مشتریان و پاسخگویی سریع به آن­ها، نیاز به تغییرات استراتژیک) تقسیم می­شوند. همچنین از سوی دیگر سهرابی و سلطانی­نژاد (1397) نیز اذعان دارند که سازمان­های خدماتی در مواجهه با تقاضاهای متناقض در جستجوی همزمان کارایی در مقابل انعطاف­پذیری هستند.

   در تبیین این یافته می­توان گفت با تدوین ساختارها، مقررات، روش­ها و رویه­های لازم در راستای متغیرهای مورد بررسی، ضروری به­نظر می­رسد پشتیبانی مالی از برنامه­هایی که موجب ارتقای انعطاف­پذیری سازمانی
و در نهایت باعث ایجاد دوسوتوانی در کارکنان می­گردد، صورت پذیرد. به نظر می­رسد افزایش سرعت سازمان در جذب افراد شایسته و صاحب دانش مورد نیاز سازمان، بکارگماری افراد در مشاغل تخصصی، پشتیبانی از کارکنان در برقراری مؤثر ارتباط با کارکنان و افزایش مهارت­های آن­ها در زمینه پیاده­سازی دوسوتوانی در کارکنان سازمان به مدیران ورزشی کمک شایانی می­نماید. لذا استخدام و به کارگیری افرادی که از دانش بالایی در کار برخوردارند و تمایل زیادی در انتقال آن دارند، برگزاری دوره های ضمن خدمت جهت آشنایی افراد با دانش­های جدید در این زمینه و تکنیک­های نوین مدیریت دانش، استفاده از پاداش­های مالی برای تشویق کارکنان به استفاده از این تکنیک­ها و در نهایت پرورش کارکنان دوسوتوان، همچنین ایجاد سیستم پایگاه دانش در این زمینه تا دانش ایجاد شده را ذخیره، انتقال و به اشتراک بگذارد و نیز شرکت کارکنان در کارگاه­ها و سمینارهای آموزشی و علمی می­تواند راهکاری­هایی اثربخش در ایجاد سازمان­های ورزشی دوسوتوان باشند.

   در بخش دیگری از پژوهش حاضر نتایج نشان داد که مدل طراحی شده برای دوسوتوانی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان از برازش مناسبی برخوردار بود. این یافته­ها با نتایج پژوهش­های هداوند و صادقیان (1396)، مرادی و همکاران (1394)، سیسمک و همکاران[25] (2017) و تایری و همکاران[26] (2017) همسو است. در همین رابطه مهرینا (1396) معتقد است در محیطی با تغییرات زیاد، سازمان­ها نیازمند به بهره­گیری از فرایندهایی هستند که هم کارآمدی و هم خلاقیت (و به دنبال آن نوآوری) را در آن­ها به وجود آورد. سازمانی موفق است که بتواند به منظور بهره­گیری کامل از-فرصت­های کسب و کار موجود و ایجاد خدمات جدید، بین این دو خصیصه تعادل ایجاد کند. در ادبیات مدیریت برای بیان بهتر تفاوت میان این دو حالت از واژه­های اکتشاف (نوآوری جهشی)  و بهره­برداری (نوآوری تدریجی) استفاده می­شود و سازمانی که بتواند هر دو حالت را بکار گیرد، سازمان دوسوتوان می­نامند. تبدیل یک سازمان به سازمانی دوسوتوان بسیار مشکل است چرا که پیگیری همزمان این دو، ممکن است باعث تناقضاتی در تخصیص منابع و بالا رفتن ریسک شکست شود. علیرغم تأکید متخصصان به این مقوله که سازمانی می­تواند به حیات خود ادامه دهد که دوسوتوان باشد، اما بسیاری از سازمان­ها در بکارگیری از این روش با شکست مواجه شده­اند. به طورکلی سازمان­هایی که در پیاده­سازی دوسوتوانی شکست خورده­اند، به ظاهر نتوانسته­اند از منابع و قابلیت­های خود به خوبی استفاده نمایند و یا این منابع و قابلیت­ها را در اختیار نداشته­اند و در تأمین آن­ها نیز به مشکل برخورده­اند. همچنین پیرامون این موضوع خدادادی (1393) بیان می­کند دوسوتوانی سازمانی را می­توان توانایی سازمان در پیگیری همزمان بهره­برداری از دانش موجود و کشف دانش جدید تعریف کرد. برخورداری مدیران از چنین توانایی و قابلیتی، به سازمان­ها کمک می­کند تا به مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر دست یابند و با توجه به شرایط رقابتی امروزه بتوانند به جایگاه خود در مقایسه با سایر سازمان­ها پی ببرند. بنابراین با ایجاد یک زمینه دوسوتوانی در سازمان از طریق مجموعه­ای از فرایندها، سیستم­ها و ساختارهای دوگانه، سازمان­ها از توانایی لازم برای مواجه با تغییرات محیطی برخوردار می­شوند. در واقع، سازمان­های دوسوتوان در مقایسه با سایر سازمان­ها خود را با تغییرات محیط پویا وفق می­دهند. پرواضح است که مهم­ترین دستاورد دوسوتوانی برای هر سازمانی بهبود و ارتقاء عملکرد می­باشد که لازمه بقای آن­ها در یک محیط رقابتی است.

   در تبیین این یافته می­توان گفت به وجود آمدن بازارهای رقابتی و نیاز به رشد بشر و توسعه در زمینه­های اقتصادی و اجتماعی، موجب توجه خاص جوامع و به­ویژه مدیران به عملکرد سازمان­ها شده است. بسیاری از سازمان­های تازه تاسیس بعد از مدتی شکست خورده و از بین می­روند. متوسط عمر بزرگ­ترین سازمان­ها دنیا نیز بسیار پایین است. امروزه با توجه به توسعه و تنوع محصولات سازمان­ها و نیز رقابت شدید میان آن­ها، سازمان­ها در معرض تحول و دگرگونی بوده، موفقیت نهایی و حتی گاهی بقای سازمان­ها به توانایی سازمان در استفاده از قابلیت­های موجود و کشف فرصت­های جدید است تا بتواند نوعی مزیت رقابتی برای سازمان خلق کند. سازمان­های تولیدی باید به اندازه کافی انعطاف­پذیر باشند تا هم تهدیدات غیرقابل پیش­بینی و هم فرصت­های موجود در آینده نامطمئن و محیط بی­ثبات را مدیریت کنند. دوسوتوانی سازمانی برای متناسب شدن با محیط پرتلاطم کسب و کار در جهت حفظ مزیت رقابتی، یکی از چالش­های اساسی فراروی مدیران امروز است. دستیابی و رسیدن به دوسوتوانی سازمانی پیچیده و دشوار است.

   از سوی دیگر در تبیین این یافته چنین می­توان گفت که پیاده­سازی سازمان دوسوتوان مستلزم فراهم بودن شرایط زمینه­ای شامل عوامل سازمانی و فردی است. عوامل سازمانی دربردارنده عوامل فرهنگی سازمانی، عوامل مدیریتی، عوامل ساختاری و منابع انسانی است. عوامل مدیریتی شامل یکپارچگی استراتژیک، حمایت مدیران ارشد، رهبری دوسوتوان (رهبرانی که با قابلیت­های دوگانه اعم از تحولی و تبادلی یا بهره­ور) و انسجام رفتاری در رأس سازمان است. به علاوه عوامل ساختاری شامل عدم تمرکز، رسمیت، ساختاردوگانه و پراکندگی جغرافیایی نیز از جمله عوامل سازمانی است که برای شکل­گیری دوسوتوانی ضروری هستند. تحقق همزمان هر دو فعالیت اکتشاف و بهره­برداری مستلزم ساختاری است که هر دو قابلیت (ساختار ارگانیک برای اکتشاف و ساختار مکانیکی برای بهره­برداری) را در خود جای داده باشد. دوسوتوانی در ساختارهای سازمانی حاصل می­شود که سازو کارهای ساختاری مناسب را برای مقابله با خواسته­های متضاد فراهم کند. همچنین برای تحقق سازمان دوسوتوان، عوامل دیگری نیز ضروری است. این عوامل عبارتند از: 1) فرهنگ سازمانی شامل؛ گرایش سازمانی به کارآفرینی، فرهنگ یادگیری، تسهیم دانش و وجود فرهنگ مشارکتی. 2) عوامل انسانی شامل؛ طراحی شغل منعطف، استخدام افراد مناسب، سیستم پاداش اقتضایی، آموزش و توسعه کارکنان. 3) عوامل فردی شامل؛ کلی­دانی، تخصص­گرایی، مهارت­های چندگانه، ظرفیت رفتاری کارکنان و شایستگی فردی. 4) عوامل مداخله­گری که به شکل اقتضایی (تقویت کننده یا محدودکننده) ظاهر می­شوند شامل؛ اندازه و سیاست­های دولت، قوانین حاکم، توجه رسانه­ها و فرهنگ ملی. 5) راهبرد ائتلاف شامل؛ اتحاد با سایر سازمان­ها، گزینش یک فعالیت و برون­سپاری فعالیت دیگر. 6) راهبرد موازنه شامل؛ جداسازی فضایی و زمانی، در آغوش گرفتن، موازنه هارمونیک و میانه­روی.   

   بر اساس نتایج یافته­های پژوهش می­توان گفت الگوی تدوین شده بر مبنای نظر کارشناسان و افراد صاحب­نظر می­تواند در دوسوتوانی سازمانی وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران اثرات مثبتی داشته باشد. محدودیت­های پژوهش حاضر بدین شرح بود: 1) نمونه مورد مطالعه تنها خبرگان مدیریت ورزشی در دانشگاه­ها و سازمان­ها در بخش کیفی و کارکنان وزارت ورزش و جوانان بود. برای تعمیم نتایج به سایر سازمان­ها باید جانب احتیاط را رعایت کرد. 2) از محدودیت­های دیگر می­توان به محدودیت در کنترل برخی از متغیرهای مزاحم مانند ویژگی­های روان­شناختی آزمودنی­ها اشاره کرد که با شیوه مطالعه این پژوهش امکان­پذیر نبود. 3) همچنین در نظر گرفتن قومیت و فرهنگ قومی به عنوان متغیر کنترل می­توانست نتایج دقیق­تری را نشان دهد. 4) از محدودیت­های پژوهش حاضر، مقطعی بودن آن بود. بنابراین حالات روحی روانی و وضعیت شخصی افراد در بازه تکمیل ابزارها می­تواند بر نحوه تکمیل ابزارها اثرگذار باشد. با توجه به محدودیت­های اعلام شده، پیشنهادهای زیر ارائه می­شود: الف) برای طراحی مدل دوسوتوانی در هر سازمانی از نظرات خبرگان و متخصصان همان سازمان استفاده شود. ب) در پژوهش­های بعدی متغیرهای مداخله­گر نظیر؛ ویژگی­های شخصیتی آزمودنی­ها مورد مطالعه و کنترل قرار گیرد. ج) از آنجایی که متغیرهایی نظیر قومیت و قرار گرفتن در فرهنگ خاصی در بیان اظهار نظرها می­تواند تأثیرگذار باشد پیشنهاد می­شود در پژوهش­های بعدی نتایج به تفکیک استان­هایی گزارش شود که شباهت قومیتی و فرهنگی با یکدیگر دارند. د) در پژوهش­های بعدی اظهارنظرهای آزمودنی­ها به فواصل مختلف دریافت شده و نتیجه­گیری لازم از میانگین نمرات اظهارنظرهای آنان صورت گیرد.

  • منابع

    • ابراهیم­پور ازبری، مصطفی؛ شعبانی­مژدهی، صفورا. (1396). «بررسی تأثیر بازارگرایی بر عملکرد شرکت با میانجی­گری دوسوتوانی نوآوری». مجله پژوهش­های مدیریت منابع سازمانی. سال 7، شماره ۳، صص ۱۹-۳۵.
    • بوشهری، علیرضا؛ باقری، ابوالفضل؛ طبائیان، کمال و نامور، کاوه. (1396). «نقش ظرفیت جذب در ارتقاء دو سوتوانی نوآوری (اکتشافی و بهره­بردارانه)». فصلنامه مدیریت توسعه فناوری. سال 3، شماره 4، صص 96-77.
    • پورعابدی، محمدرضا و غفاری، علی. (1396). «شناسایی و بررسی مؤلفه­های مدیریت و رهبری دوسوتوان در سازمان­های مبتنی بر علم و فناوری با رویکرد آمیخته». مجله توسعه تکنولوژی صنعتی. سال 15، شماره 30، صص 24-13.
    • حقیقی، محمد؛ دهقانی­سلطانی، مهدی و فارسی­زاده، حسین. (1396). «تبیین نقش دوسوتوانی سازمانی در تأثیرگذاری فرهنگ نوآور و حافظه سازمانی بر عملکرد توسعه محصول جدید». مجله پژوهش­های مدیریت عمومی. سال 10، شماره 38، صص 223-197.
    • خدادادی، سارا. (1393). «ارائه چارچوبی برای سنجش دوسوتوانی سازمانی و ارتباط آن با عملکرد در صنایع خدماتی». پایان­نامه کارشناسی ارشد، رشته مدیریت صنعتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان.
    • سهرابی، بهمن و سلطانی­نژاد، نیما. (1397). «ارائه مدل ساختاری تسهیم دانش کارکنان؛ ملاحظه نقش ویژگی­های شخصیتی (مورد مطالعه: کارکنان ستادی اداره کل ورزش و جوانان استان تهران)». مجله روش­ها و مدل­های روان­شناختی. سال 9، شماره 32، صص 160-149.
    • مرادی، محمود؛ پاکیده، کیخسرو و مدنی، فاطمه. (1394). «فرهنگ‌سازمانی دوسوتوان و عملکرد: نقش حیاتی دوسوتوانی سازمانی». مجله مدیریت فرهنگ سازمانی. سال 13، شماره 4، صص 1266-1245.
    • مهدیه، امید و محمدی، پروین. (1399). «تأثیر یادگیری سازمانی با نقش میانجی توانمندسازی روان­شناختی». مجله مدیریت بر آموزش سازمان­ها. سال 9، شماره 1، صص 278-259.
    • مهرنیا، احمد. (1396). «تأثیر آگاهی از واقعیت­های سازمان قبل از ورود در کارایی کارکنان نهاجا جذب و استخدام داوطلبان». مجله مدیریت نظامی. سال 26، شماره 11، صص 52-41.
    • نظریان، اسدالله و عسکری، احمدرضا. (1397). «طراحی مدل ارتباطی هوس سازمانی و دوسوتوانی کارکنان به نقش میانجی فرآیند مدیریت دانش در اداره کل ورزش و جوانان استان چهارمحال و بختیاری». مجله مطالعات مدیریت رفتار سازمانی. دوره 5، شماره 3، صص 79-69.
    • وکیلی، یوسف و شهریاری، سلطانعلی. (1399). «تأثیر سرمایه فکری بر دوسوتوانی سازمانی؛ نقش تعدیل­گر فرهنگ نوآورانه (مورد مطالعه: صنعت برق در کشور)». مجله توسعه کارآفرینی. سال 11، شماره 2، صص 400-381.
    • هداوند، سعید و صادقیان، شهره. (1396). «سازه­­های اثربخش در توان­افزایی کارکنان (مدیریت سرمایه انسانی)». ماهنامه تدبیر. سال 17، شماره 6، صص 61-54.
    • Birkinshaw, J., & Gupta, K. (2013). “Clarifying the distinctive contribution of ambidexterity to the field of organization studies. Academy of Management Perspectives, 27(4), 287-298.
    • Jansen, J.J.P., Simsek, Z., & Cao, Q., (2012). “Ambidexterity and performance in multiunit contexts: Cross-level moderating effects of structural and resource attributes. Strategic Management Journal, 33(11), 1286-1303.
    • Han, G., Bai, Y., & Peng, G. (2021). “Creating team ambidexterity: The effects of leader dialectical thinking and collective team identification. European Management Journal, 25, In Press.
    • Kostopoulos, K.C., Bozionelos, N. & Syrigos, E., (2015). “Ambidexterity and unit performance: Intellectual capital antecedents and cross-level moderating effects of human resource practices. Human Resource Management, 54(1), 111–132.
    • Liliana, M. & Adrian, S.M. (2013). “The role of attention in the achievement of sport performance in Judo. Procedia - Social and Behavioral Sciences, 84(1), 1242-1259.
    • Simsek, Z.C., Heavey, J.F. Veiga, D. Souder. (2017). “Winning through innovation: A practical guide to leading organizational change and renewal. Boston, MA: Harvard Business School Press.
    • Solís-Molina, M., Hernández-Espallardo, M., & Rodríguez-Orejuela, A. (2018). “Performance implications of organizational ambidexterity versus specialization in exploitation or exploration: The role of absorptive capacity. Journal of Business Research, 91, 181-194.
    • Thierry, M., Pascal, C., Philippe, Q. (2017). “Task management skills and their deficiencies during care delivery in simulated medical emergency situation: A classification. Journal of Intensive and Critical Care Nursing, 36(15), 471-488.
    • Cai, W., Vossogh, M., Reinders, B., Toshin, D.S., & Ebadi, A.G. (2019). “Application of quantum artificial bee colony for energy management by considering the heat and cooling storages. Applied Thermal Engineering, 157, 1137-1342.
    • Glazer, S. (2021). “Organizational role ambiguity as a proxy for uncertainty avoidance. International Journal of Intercultural Relations, 85, 1-12.
    • Gibson, C.B., & Birkinshaw, J. (2017). “The antecedents, consequences, and mediating role of organizational ambidexterity. Academy of management journal, 47(2), 209-226.
    • Lo, J.Y., Nag, R., Xu, L., Agung, S.D. (2020). Organizational innovation efforts in multiple emerging market categories: Exploring the interplay of opportunity, ambiguity, and socio-cognitive contexts. Research Policy, 49(3), 103911.
    • Saha, N., Gregar, A., & Sáha, P. (2017). “Organizational agility and HRM strategy: Do they really enhance firms' competitiveness? International Journal of Organizational Leadership, 6, 323-334.
    • Sheng, M.L. (2017). “A dynamic capabilities-based framework of organizational sensemaking through combinative capabilities towards exploratory and exploitative product innovation in turbulent environments. Industrial Marketing Management, 65, 28-38.