Document Type : Original Article
Authors
1 Karaj Islamic Azad University
2 Associate professor of sport Management, Karaj Branch, Islamic Azad University, Karaj, Iran
3 Associate Professor, Islamic Azad University, Karaj Branch, Karaj, Iran
Abstract
The purpose of this research was to identify the effective factors on strategic alignment in sports and youth departments. In terms of philosophy, the current research is interpretive type, in terms of approach, it is establishment type, in terms of strategy, it is the type of data theory based on Glazer's approach, in terms of research selection, it is qualitative research type, and in terms of time period, it is cross-sectional type, and in order to collect data, It has been used as an interview tool. The participants of this research were the staff managers of the Ministry of Sports and Youth as well as managers of sports and youth departments. For sampling purposeful sampling method was used and sampling continued until the theoretical saturation limit was reached, therefore 18 interviews were conducted. In order to audit the research, the criteria of validity, transferability, reliability and verifiability were used, and in order to analyze the data, three overlapping processes of open coding, axial coding and theoretical coding were used. By adapting the text of all the interviews in the open coding stage, after combining the initial concepts, 56 final concepts were calculated and in the central coding stage, 13 sub-categories were calculated, which are in 4 main categories under the title of structural alignment, organizational capital, organizational capabilities and strategic management.
Keywords
شناسایی عوامل مؤثر بر همسویی استراتژیک در ادارات ورزش و جوانان
سید جلال عسکری [1]
عباس خدایاری[2]
سیدنعمت خلیفه[3]
10.22034/ssys.2023.2536.2833
تاریخ دریافت مقاله: 02/07/1401
تاریخ پذیرش مقاله: 09/11/1401
مقدمه
روند روزافزون رقابت و پویایی رو به رشد محیط سازمانها، که به دلیل تغییرات مداوم دستورالعمل های استراتژیک ایجاد میشوند، منجر به یک نیاز عینی برای بازنگری اساسی در رویکردهای اصلی مدیریت سازمانها شده است. برای اطمینان از استفاده موثر از منابع و دستیابی به توسعه پایدار[4]، استفاده از رویکردها و سیستمهای مدیریت مدرن ضروری است. یکی از این رویکردها مفهوم مدیریت استراتژیک است که با در نظر گرفتن مسائل توسعه در شرایط مدیریت مدرن، به استراتژی سازمانها اجازه میدهد تا با فرایندهای سازمانی آن ارتباط برقرار کند (کلیچوا، زکیروا، الیبکو، کلیچوا، مورنو و راهیم[5]، 2019). طبق اظهارت پورتر[6] استراتژیک ایجاد تناسب میان فعالیتهای یک سازمان است و موفقیت یک استراتژی بستگی به انجام مطلوب و انسجام فعالیت زیادی دارد یکی از مهمترین این فعالیتها همسویی[7] است (آذر و معزز، 1393).
همسویی به مناسب بودن عناصر مختلف با یکدیگر از بعد هدف و جهت اطلاق میشود (کوتوسئو[8]، 2020). از سوی دیگر مفهوم همسویی مبحثی متداول در ادبیات استراتژی است که در بردارنده این مفهوم است که اگر ترتیبات سازمانی متنوع، با استراتژی کلی منسجم و متجانس نباشد ممکن است سازمانها هدایت استراتژیک مبهمی داشته باشند که این امر به نتایج غیر بهینه و ناکارآمد منجر میشود. برای مثال چناچه یک یا چند حلقه از حلقههای زنجیره سازمان با دیگر حلقهها همسو و همجهت نباشد، تحت تأثیر فشارهای محیطی، تغییرات آنها از الگوی مشابه سایر حلقهها تبعیت نخواهد کرد و در نتیجه ممکن است که زوتر از سایر حلقهها گسسته شده و یکپارچگی کلیت زنجیره را به مخاطره بیندازند (شریفپور، 1389). چندین گونۀ معین از همسویی توسعه یافته است، یکی از این گونهها همسویی راهبردی[9] است که به وسیله آن همه حوزههای تشکیل دهنده یک سازمان در تمام سطوح برای کسب یک هدف یا اهداف مشترک و نیل به موفقیت با هم همجهت و هماهنگ میشوند (آرکستیجن و هیود[10]، 2021). در مقایسه با همسویی، همسویی استراتژیک حوزه وسیعتر و بلندمدتتر را شامل میشود و همچون مدیریت راهبردی آن را میتوان در سطح کارکردی، کسب و کار و سازمان تعریف کرد. همسویی استراتژیک کارکردی معرف سازگاری مؤلفههای درون یک بخش یا واحد سازمانی با مأموریت و اهداف سایر واحدها است، همسویی راهبردی کسب و کار نشانگر حد سازگاری مأموریت، اهداف و برنامههای یک بخش سازمان با مأموریت، اهداف و برنامههای سایر بخشهای سازمان و در نهایت همسویی راهبردی سازمانی نمایانگر درجه تناسب سازمان با محیط رقابتی پیرامون خود است (رضاپور، 1398).
مطالعه گذشته نشان میدهد در سازمانهای همسو[11]، کارکنان و مشتریان از رضایت بالاتری برخوردار هستند و منابع بیشتری به ذینفعان باز میگردد، از سوی دیکر کارگنان جهت تحقق اهداف کلیدی تمرکز نموده و از تمرکز محض بر سلسله مراتب دست بر میدارند. علاوه بر این، در یک سازمان همسو هر کدام از کارکنان از مدیران سطح بالا تا سطح عملیاتی نه تنها استراتژی و اهداف سازمان را درک میکنند بلکه از اینکه کارشان چه کمکی به تحقق آنها میکند کاملاً آگاهند در نتیجه عملکرد سازمان بهبود پیدا میکند، مزیت رقابتی و ارزشآفرینی برای سازمان حاصل میشود و استراتژی سازمان در ابعاد مختلف تحقق پیدا میکند (امبورو[12]، 2020؛ سلیم، ساره، کادهیم، علی، حمود و عثمان[13]، 2021؛ گونزالز- بنیتو، سوارز- گونزالز و گونزالز- سانچز[14]، 2021؛ گنجو، خلیلی شورینی، البرزی و زرگر، 1400). در مقابل سازمانهای غیرهمسو عملکردشان تنزل پیدا میکند، در دستیابی به موقعیت رقابتی پایدار دچار مشکل میشوند، از مزایا، فرصتها و ظرفیتهای بالقوه پیشرو به درستی بهره نمیبرند، احتمال تحقق مأموریتشان کاهش پیدا میکند (رضاپور، 1398).
واضح است که سازمانهای ورزشی نیز در در دستیابی به اهداف و تحقق برنامههای استراتژیک خود نیازمند همسویی استراتژیک هستند کما اینکه نظام مدیریت استراتژیک در حوزه ورزش به دلیل موانع مختلف که عدم هماهنگی و همسویی یکی از آن مشکلات است از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار نمیباشد (معصومی، غرایاق زندی، کیاکجوردی و عمادی، 1395). بدیهی است امروزه سازمانهای ورزشی باید مانند بیشتر سازمانها و نهادها به سازمانهای راهبردمحور تبدیل شوند اما همسو نبودن راهبردها با اهداف در کنار سایر مشکلات پیادهسازی برنامهها از جمله باور ضعیف مدیران عالی، همراهی ضعیف مدیران عملیاتی و ضعف در تخصیص منابع مالی سبب شده است برنامههای استراتژیک سازمانهای ورزشی عملیاتی نشوند (نظری، طباطبایی و کریمیان، 1396). در نتیجه آن مشاهده میشود بخشی از پول و زمان این سازمانها از دست رفته است، سابقه و زمینهی منفی به علت ناکامی در اجرا ایجاد شده است، روحیه کارکنان افت پیدا کرده است و به موازات آن کارکنان پرخاشگر شده، اعتمادشان را به مدیران از دست داده و بهطورکلی استراتژیهای تدوین شده در زمان معین خود پیادهسازی نمیشوند (پیمانفر، الهی، و حمیدی، 1393).
براساس ادبیات تحقیق شکلگیری و ایجاد نظام همسویی در سازمانها تابع عوامل مختلفی است و شناخت این عوامل در راستای بهبود سیاستگذاری حائز اهمیت است. در این راستا آذر و معزز (1393) در تحقیقی تحت عنوان اندازهگیری همسویی راهبردی سازمانی: رویکرد پویایی سیستم نشان دادند هرچه سازمان در عملکرد راهبردی خود به سطوح بالاتری از همسویی دست یابد، دو مؤلفه تازگی و تناوب بهبود میبایند و آنها نیز تغییر در همسویی راهبردی سازمان را در راستای بهبود تسریع خواهند کرد و بالعکس. همچنین در این تحقیق مشخص گردید بلوغ سازمانی تابعی از همسویی راهبردی است و هرچه یک سازمان سطوح بالاتری از همسویی راهبردی ارائه کند سازمان یادگیرندهتر میشود و به سطوح بالاتری از بلوغ دست مییابد. سرعتی آشتیانی، باباشاهی، یزدانی و کریمی (1397) در تحقیقی با عنوان ارائه مدلی برای شکلگیری همسویی افقی بین اقدامات مدیریت منابع انسانی نشان دادند همسویی افقی تحت تأثیر یکپارچگی فرایندی (یکپارچکی درون فرآیند منابع انسانی و اقدامات کلیدی مدیریت منابع انسانی)، یکپارچگی اجرایی (یکپارچهسازی اطلاعات و یکپارچهسازی تصمیم) و یکپارچگی معماری و پیکرهبندی (تحقق نیروی کار با مهارت، ارتقاء انگیزه منابع انسانی، توانمندسازی) است. در ادامه رضاپور (1398) با بررسی نقش میانجی سرمایه فکری در رابطه بین همسویی استراتژیها و عملکرد سازمانی به این نتیجه رسید که بین همسویی استراتژی و عملکرد سازمانی رابط مثبت و معناداری وجود دارد و همسویی استراتژیها از طریق سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین عبادی (1398) با مطالعۀ همسویی استراتژیک منابع انسانی در سازمانها نشان داد طراحی سازمان همسو تابع قابلیتهای سازمانی (مدیریت استراتژیک، مدیرتی توسعه کسب و کار، مدیریت سبد محصول، تحقیقات بازار، عملیات طراحی محوصۀ مدیریت مهندسی تولید، مدیریت کیفیت جامع، مدیریت سیستمها، مدیریت دانش، مدیریت تأمین، مدیریت هزینه) و آمادگی استراتژیک منابع انسانی است. در تحقیقی دیگر شمسآرا، حسینی، فرهادی محلی و آیباغی (1399) با بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر همسویی اهداف فردی و سازمانی در سازمانهای خدماتی نشان دادند که شفافسازی، نظارت و کنترل، نظام انگیزشی و مدیریت مشارکتی و معنویت در محیط کار بهترتیب بیشترین تأثیر را بر همسوسازی اهداف فردی و سازمانی دارند. گنجو و همکاران (1400) نیز در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین همسویی استراتژی بازاریابی و کسب و کار و عملکرد مالی سازمان پی بردند که میانگین عملکرد حالات همسو تفاوت معناداری با میانگین عملکرد حالات غیرهمسو دارد و ترکیب استراتژیهای تهاجمی و ارزشمحور با استراتژی نوآورانه و مدافع تمایز عملکرد بالاتری را نشان میدهد. علاوه بر این، مولاگو و اولوگو (2019) با بررسی رابطه بین همسویی استراتژیک و عملکرد شرکت نشان دادند که همسویی استراتژیک بهطور قابل توجهی بر عملکرد تأثیر میگذارد. همچنین این مطالعه نشان داد که همسویی کارکنان، همسویی فرآیندهای کلیدی، همسویی استراتژیک فناوری اطلاعات و همسویی مشتری بهطور مثبت و قابل توجهی بر عملکرد تأثیر میگذارد. امبورو[15] (2020) نیز با تأثیر همسویی استراتژیک بر مزیت رقابتی نشان داد که همسویی استراتژی خود از همسویی استراتژی بازاریابی، همسویی استراتژی مالی، همسویی استراتژی منابع انسانی و همسویی استراتژی فناوری اطلاعات و نوآوری تشکیل شده است. همچنین مشخص گردید که افزایش همسویی استراتژیک افزایش مزیت رقابتی را به دنبال دارد. در ادامه جبار[16] (2021) با بررسی تأثیر مکانیسمهای حاکمیت فناوری اطلاعات بر عملکرد سازمانی مبتنی بر فناوری اطلاعات برحسب همسویی استراتژیک نشان داد که حاکمیت فناوری اطلاعات بر همسویی استراتژیک و عملکرد سازمانی اثرگذار است، همچنین همسویی استراتژیک بر عملکرد سازمانی تأثیر دارد. سرانجام اینکه همسویی استراتژیک در ارتباط بین متغیرهای مذکور نقش متغیر میانجی را بازی میکند. همچنین آقاپور علیشاهی، رحیمی، رمضانی و بهلویی (2021) با ارائه مدل همسویی استراتژیهای سازمان با استراتژیهای منابع انسانی نشان دادند ارتباطات سازمانی، توانمندسازی کارکنان، ارزیابی نگرش کارکنان، استراتژیهای سازمانی، استراتژیهای منابع انسانی، توسعه سازمانی، سرمایه اجتماعی، عوامل درون سازمانی، عوامل برون سازمانی، مسئولیت سازمانی و هدفگذاری در همسویی نقش دارند. سرانجام سلیم و همکاران (2021) در تحقیقی با عنوان تأثیر عوامل همسویی کسب و کار فناوری اطلاعات بر عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط نشان دادند همسویی در سطح ارتباطات، حاکمیت و شایستگی قابل طرح است و همسویی بر عملکرد شرکتهای مذکور تأثیر مثبت و معناداری دارد.
براساس تحقیقات انجام شده همسوسازی استراتژیک یا دیگر انواع همسوسازی در سازمان تحت تأثیر پیشرانهای مختلفی قرار دارد. برخی از این پیشرانها تسهیلگر و برخی نیز محدود کننده هستند. از طرفی جنس پیشرانها به تناسب نوع سازمان متفاوت است. به این معنی که اگر در یک سازمان عاملی پیشران شکلگیری همسوسازی باشد بنا نیست در سازمان دیگری همین عامل نقش داشته باشند. علاوه بر این همسوسازی پیامدهای را برای سازمانها به ارمغان میآورد. فارغ از اینکه این پیشرانها و پیامدها چه هستند و چه اندازه در تبیین همسوسازی نقش ایفاء میکنند آنچه بیشتر مشهود است این است که تحقیقات گذشته بر سازمانهای ورزشی و حوزه ورزش تمرکز نداشتهاند. به عبارتی دیگر در تحقیقات گذشته به بررسی همسوسازی در بعد ورزش توجه نشده است این در حالی است که در مطالعات مدیریت راهبردی ورزش و تحقیقات انجام گرفته در این حوزه به کرات اشاره به این شده است که ناهماهنگی و ناهمسویی یکی از معضلات و مشکلات سازمانهای ورزشی در بعد عملیاتی است. و چون نوع فعالیت سازمانهای ورزشی متفاوت است، این سازمانها ویژگیها و کارکردهای مختص به خودشان را دارند امکان اینکه از برنامهها یا طرحهای نهادینهسازی همسوسازی سایر سازمانها وام گرفت وجود ندارد. هرچند که ممکن است در برخی موارد و جنبهها تشابهاتی نیز وجود داشته باشد. لذا ضروری است که در یک پژوهش جداگانه به مسئله همسوسازی در سازمانهای ورزشی توجه شود و بررسی شود که چگونه میتوان همسوسازی را در این سازمانها ارتقاء داد. انتظار میرود با انجام این پژوهش دانش مربوط به همسوسازی استراتژیک مدیران در حوزه ورزش ارتقاء پیدا کند، با طراحی ابزار همسوسازی و عوامل مؤثر بر آن به سازمانهای ورزشی در ایجاد همسوسازی کمک شود.
از طرفی اگر مقاصد و تمایلات سازمانی در سطوح مختلف سازمانهای ورزشی متناسب نباشد احتمالاً شکست در اجرا محتمل باشد و بهنظر میرسد یکی از دلایل فقدان همسویی باشد. چرا که اکثر سازمانهای ورزشی از سطوح و واحدهای مختلفی تشکیل شدهاند و عملکرد مجزای واحدها زیرچتری واحد برای دستیابی به همافزایی، ارزش آفرینی، تحقق استراتژی سازمان قرار دارد و اگر همسویی استراتژیک برقرار نباشد همه بخشهای تشکیل دهنده یک کل برای کسب هدف مشترک، ترکیب نمیشوند و همراستا با هم فعالیت نمیکنند. نظر به اهمیت همسویی و پیامدهای آن لازم است عوامل و موضوعات مؤثر بر همسویی استراتژیک در ادارات ورزش و جوانان که یکی از متولیان اصلی ورزش در کشور شناخته میشوند شناسایی شود. اما مسئله این است که همسویی استراتژیک بهخودی خود بهخصوص در سازمانهای پویا به خاطر ساختار، پایگاههای قدرت درونی، جاهطلبیهای مدیریتی و غیره ایجاد نمیشود و معمولاً عدم همسویی رخ میدهد. از طرفی برای کنترل کردن همسویی ابتدا باید آن را محاسبه کرد اما ماهیت کیفی همسویی مانع از این میشود که بتوان به سادگی آن را کمی ساخته و در قالب اعداد بیان کرد. سرانجام اینکه رسیدن به همسویی در سازمانهای ورزشی نیازمند حداکثر کردن عوامل تقویتکننده همسویی و حداقل کردن موانع همسویی است. بنابراین این پژوهش درصدد است به این سؤالها پاسخدهد که عوامل مؤثر بر همسویی استراتژیک در در ادارات ورزش و جوانان کدامند؟
روششناسی
پژوهش حاضر بهلحاظ فلسفه از نوع تفسیرگرایانه، بهلحاظ رویکرد از نوع استقرایی، بهلحاظ راهبرد از نوع نظریه داده بنیاد رهیافت گلیزر، بهلحاظ انتخاب پژوهش از نوع تحقیق کیفی و به لحاظ بازه زمانی از نوع مقطعی است و برای گردآوری دادههای آن از ابزار مصاحبه استفاده شده است. مشارکتکنندگان این پژوهش را مدیران ستادی وزارت ورزش و جوانان و همچنین مدیران ادارات ورزش و جوانان تشکیل میدادند. جهت نمونهگیری از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد و نمونهگیری تا رسیدن به حد اشباع نظری ادامه پیدا کرد، براین مبنا تعداد 18 مصاحبه انجام گرفت که مشخصات آنها به شرح جدول (1) میباشد.
جدول 1- اطلاعات جمعیتشناختی مشارکتکنندگان
|
ردیف |
تحصیلات |
رشته تحصیلی |
حوزه فعالیت |
|
|
ادارات کل ورزش و جوانان |
وزارت ورزش |
|||
|
1 |
دکتری |
تربیتبدنی و علوم ورزشی |
|
ü |
|
2 |
دکتری |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
|
3 |
دانشجوی دکتری |
تربیتبدنی و علوم ورزشی |
ü |
|
|
4 |
دکتری |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
|
5 |
دانشجوی دکتری |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
|
6 |
دکتری |
تربیتبدنی و علوم ورزشی |
ü |
|
|
7 |
کارشناسیارشد |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
|
8 |
دکتری |
تربیتبدنی و علوم ورزشی |
|
ü |
|
9 |
کارشناسیارشد |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
|
10 |
دکتری |
مدیریت ورزشی |
|
ü |
|
11 |
کارشناسیارشد |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
|
12 |
دانشجوی دکتری |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
|
13 |
دکتری |
تربیتبدنی و علوم ورزشی |
|
ü |
|
14 |
دکتری |
تربیتبدنی و علوم ورزشی |
ü |
|
|
15 |
دکتری |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
|
16 |
کارشناسیارشد |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
|
17 |
دکتری |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
|
18 |
دکتری |
مدیریت ورزشی |
ü |
|
برای جمعآوری اطلاعات، از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. جهت بررسی کیفیت و اعتباربخشی به نتایج پژوهش حاضر معیارهای ارزشیابی لینکلن و گابا[17] (1985) شامل معیارهای اعتبار، انتقال، قابلیت اعتماد و تأییدپذیری مدنظر قرار گرفتند. اعتبار: برای دستیابی به این معیار، در پژوهش حاضر از روشهای زیر استفاده شد: الف، ارزیابی چندجانبه: در فرایند جمعآوری دادهها و اطلاعات و انتخاب نمونۀ پژوهش برای مصاحبه و طراحی سؤالات مصاحبه از منابع و جنبههای گوناگونی استفاده شده است. ب، ارزیابی شرکتکنندگان از پژوهش: متن مصاحبه و کدهای استخراجشده برای مشارکتکنندگان در مصاحبه ارسال و نقطه نظرات آنها اعمال شد. انتقالپذیری: در پژوهش حاضر، بهمنظور دستیابی به این معیار از روشهای زیر استفاده شد: الف، مستندسازی: تمام مراحل پژوهش برای استفادۀ احتمالی محققان دیگر به صورت مکتوب مستندسازی شد. ب، گزارش شرایط زمینهای: شرایط جمعیتشناختی مصاحبهشوندگان به صورت تفصیلی ارائه شد. قابلیت اعتماد: در پژوهش حاضر دستیابی به این معیار از طریق روش زیر انجام گرفت: الف، استفاده از دوکدگذار: بدین منظور از یکی از متخصصان حوزۀ مدیریت ورزشی در فرایند کدگذاری در پژوهش کمک گرفته شد. به صورت تصادفی دو مصاحبه انتخاب شد و پس از آموزشهای لازم کدگذاری توسط ایشان انجام گرفت. در هر یک از مصاحبهها کدهایی که از نظر دو نفر مشابه بودند، با عنوان توافق و کدهای غیرمشابه با عنوان عدم توافق مشخص شدند و درصد توافق بین دو کدگذار با استفاده از فرمول زیر محاسبه شد و نتایج آن در قالب جدول (2) ارائه شد.
جدول 2- نتایج بررسی پایایی بین دو کدگذار
|
شماره مصاحبه |
کل کدها |
توافقات |
عدم توافقات |
درصد پایایی |
|
8 |
11 |
5 |
1 |
909/0 |
|
12 |
9 |
4 |
1 |
888/0 |
|
کل |
20 |
9 |
2 |
900/0 |
همانطور که دادههای جدول نشان میدهد، پایایی کل بین دو کدگذار برابر با 90 درصد است. با توجه به اینکه پایایی بیش از 60 درصد است قابلیت اعتماد کدگذاریها تأیید شد. تأییدپذیری: بدین منظور در پژوهش حاضر از روشهای زیر استفاده شد: الف، ارزیابی متخصصان خارج از فرایند پژوهش: نتایج این پژوهش در اختیار چند تن از اساتید مدیریت ورزشی قرار گرفت. پس از مطالعه و بازبینی ایشان نظرات آنها اخذ شد. ب، تشریح فرایند پژوهش: در متن حاضر مراحل پژوهش اعم از جمعآوری دادهها، تحلیل و شکلگیری درونمایهها برای مخاطبان و خوانندگان تشریح شده است. سرانجام بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از سه فرایند همپوش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری نظری استفاده شد.
نتایج
با اقتباس از متن همه مصاحبهها در مرحلۀ کدگذاری باز پس از ترکیب مفاهیم اولیه در نهایت 56 مفهوم نهایی شناسایی شد. سپس در مرحله کدگذاری محوری با در نظر گرفتن قرابت معنایی مفاهیم شناسایی شده 13 مقولۀ فرعی تحت عناوین یکپارچگی سیستم، معماری سازمانی، بلوغ سازمانی، ساختار شبکهای، سرمایه ارتباطی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، قابلیت کارگروهی، قابلیتهای تخصصی، قابلیتهای شناختی مدیران، تفکر استراتژیک، جهتگیری استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک تشکیل گردید. سرانجام براساس نتایج کدگذاری نظری مقولههای فرعی مجدداً براساس قرابت معنایی و رجوع به ادبیات تحقیق در 4 مقولۀ اصلی تحت عنوان همسویی ساختاری، سرمایه سازمانی، قابلیتهای سازمانی و مدیریت استراتژیک دستهبندی شدند. در جدول (3) نحوه فرایند کدگذاری مشخص شده است.
جدول 3- نتایج حاصل از فرایند کدگذاری باز، محوری و نظری
|
کد مصاحبه |
مفاهیم |
مقولههای فرعی |
مقولههای اصلی |
|
P4, P8, P13 |
هماهنگ بودن فرایندهای انجام کارها |
یکپارچگی سیستم |
همسویی ساختاری |
|
P9, P14, P16 |
شرح چگونگی ارتباط مشاغل با دیگر وظایف سازمانی |
||
|
P2, P6, P7 |
تعامل مدیر اداره با اعضای اداره |
||
|
P1, P2, P4, P6, P10, P13, P15, P17, P18 |
جلوگیری از تداخل کاری |
||
|
P5, P10, 11, P12, P16 |
ایجاد شورای راهبری همسویی استراتژیک در سازمان |
معماری سازمانی |
|
|
P4, P5, P7 |
پیادهسازی و اجرای برنامه برای تحقق وضع مطلوب |
||
|
P9, P13 |
حفظ معماری مطلوب و بازبینی مستمر جهت تصحیح خطاها |
||
|
P9, P15 |
تعریف چشمانداز همسویی استراتژیک بر مبنای قابلیتهای فعلی و آتی |
||
|
P3,P6, P7, P9 |
تعریف روند پیشروی سازمانی در زمینه همسویی |
بلوغ سازمانی |
|
|
P11, P16 |
تدوین چارچوب هدایتگر همسویی استراتژیک |
||
|
P4, P5, P10, P14, P18 |
تغییر رویههای ناکارآمد همسویی با رویههای جدید |
||
|
P9 |
استمرار بالغانۀ فعالیتهای همسویی |
||
|
P8, P13, P14, P17 |
برقراری ارتباط مناسب بین بخشهای سازمان |
ساختار شبکهای |
|
|
P5, P7, P9 |
مبادله اطلاعات درونسازمانی |
||
|
P3, P6, P9, P14, P18 |
ضابطهزدایی و تمرکززدایی |
||
|
P8, P9 |
ایجاد و شکلگیری ارتباطات درون سازمانی |
||
|
P7, P11, P14 |
برقراری رابطه مناسب با اربابرجوع |
سرمایه ارتباطی |
سرمایه سازمانی |
|
P2, P7, P13 |
برقراری رابطه مناسب اداره با دیگر سازمانهای ذینفع |
||
|
P2, P13 |
برقراری رابطه مناسب اداره با دیگر سازمانهای ورزشی |
||
|
P9 |
در نظر گرفتن تقاضاهای بیرونی |
||
|
P4, P8, P16 |
تعریف ارزشهای سازمانی |
سرمایه فرهنگی |
|
|
P1, P3, P4, P9, P10, P13, P14, P15 |
مشارکت اداره مشارکت در فعالیتهای فرهنگی |
||
|
P2, P3, P5, P6, P12, P13, P15, P17 |
احترام مدیران به قابلیتهای فردی اعضای اداره |
||
|
P3,P6, P12 |
سیاستگذاری فرهنگی |
||
|
P9, P11, P13 |
عملکرد اثربخش گروههای درونسازمانی |
سرمایه اجتماعی |
|
|
P1, P2, P4, P7, P12 |
خلق ارزشهای مشترک از سوی اداره |
||
|
P3, P5, P8 |
تعقیب اهداف مشترک سازمانی از سوی اعضای اداره |
||
|
P1, P3, P4, P8, P9, P12 |
تعامل سازنده بین اعضای اداره |
||
|
P1, P2, P8, P12 |
تأکید اداره به تقویت کنش جمعی |
||
|
P3, P5 |
برقراری و حفظ روابط کاری مناسب |
قابلیت کار گروهی |
قابلیتهای سازمانی |
|
P3, P7, P13 |
کمک و همکاری اعضای اداره به همدیگر در مواقع ضروری |
||
|
P6, P13 |
مشارکت فعال اعضای اداره |
||
|
P3, P5 |
به اشتراک گذاشتن دانش و تخصص برای کمک به دیگران |
||
|
P6, P8, P13, P14, P15 |
احترام به تلاش و وقت دیگران |
||
|
P1, P8 |
گوش دادن به یکدیگر |
||
|
P9 |
ایجاد استانداردهای بالای کیفی |
قابلیتهای تخصصی |
|
|
P5, P7, P9, P13 |
تعیین نحوه بهبود و پیشرفت در کارها بر اساس رویهای یکسان |
||
|
P4, P6, P13 |
مسئولیتپذیری عملکردی |
||
|
P13 |
وحدت استراتژیک درون اداره |
||
|
P13 |
خلق ذهنیت مشترک بین اعضای اداره |
||
|
P3, P5, P6, P13, P15 |
تشخیص فرصتها و اقدام سریع |
قابلیتهای شناختی مدیران |
|
|
P8 |
تشخیص عدمقطعیتهای سازمانی |
||
|
P7, P8, P16 |
ارزیابی مسئله و یافتن راهحل |
||
|
P5, P8 |
درک روابط علت و معلولی متغیرهای سازمانی |
||
|
P1, P3, P8, P16, P17 |
تفکر سیستمی |
تفکر استراتژیک |
مدیریت استراتژیک |
|
P4, P9, P18 |
تفکر در زمان |
||
|
P4, P9 |
عزم استراتژیک |
||
|
P7, P10, P13, P14 |
فرصت طلبی هوشمندانه |
||
|
P8, P13 |
هدایت مستمر سازمان از طریق تأکید بر ارزشها |
جهتگیری استراتژیک |
|
|
P2, P4, P12 |
ساختار شکنی در ارائه خدمات به ارباب رجوع |
||
|
P4 |
تطبیق منابع و مهارتهای سازمان با فرصتها |
||
|
P4 |
کنترل و کاهش مستمر هزینههای سازمان |
||
|
P1, P4, P5, P12, P13, P14, P15 |
ترسیم چشمانداز همسویی استراتژیک |
برنامهریزی استراتژیک |
|
|
P1, P2,P4, P5, P7, P9, P10, P12, P13,P15, P17 |
تدوین اهداف بلندمدت و کوتاه مدت در زمینه همسویی استراتژیک |
||
|
P7, P13, P14 |
ایجاد خطمشیها و روندهای همسویی |
||
|
P2, P10 |
بیان فلسلفه وجودی همسویی استراتژیک |
سرانجام پس از شناسایی مفاهیم اولیه، مقولههای فرعی و مقولههای اصلی مدل عوامل مؤثر بر همسویی استراتژیک در در ادارات ورزش و جوانان طراحی شد (شکل 1). براساس مدل نامبرده همسویی استراتژیک در ادارات ورزش و جوانان تابع شبکهسازی همسویی ساختاری، سرمایه سازمانی، قابلیتهای سازمانی و مدیریت استراتژیک است، به این معنی که در ادارات ورزش و جوانان همسویی استراتژیک خلق نمیشود مگر اینکه مقولههای نامبرده شکلگرفته باشند. شایان ذکر است شکلگیری عوامل نامبرده نیز خود تابع مقولههای فرعی و مقولههای فرعی آنها نیز تابع زیرشاخصهای تبیین کننده آنها قرار دارد. در واقع میتوان گفت شکلگیری و تعریف همسویی استراتژیک در ادارات موصوف تابع شاخصهای است که در سه سطح تعریف میشود، سطوح پایینی سطوح بالاتر و سطوح بالایی نیز به سهم خود همسویی استراتژیک را تبیین میکنند. لازم به ذکر است در چنین رابطهای همسویی ساختاری، سرمایه سازمانی، قابلیتهای سازمانی و مدیریت استراتژیک به شکل سیستمی مداوم در حال تعامل میباشند و به هیچ وجه چهارگانگی بین آنها حاکم نمیباشد. به این معنی که در تبیین و خلق همسویی استراتژیک لازم است به یک اندازه به هر چهار متغیر توجه شود.
شکل 1- مدل نظری عوامل مؤثر بر همسویی استراتژیک در در ادارات ورزش و جوانان
بحث و نتیجهگیری
هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر همسویی استراتژیک در در ادارات ورزش و جوانان بود. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد در استقرار و تبیین همسویی استراتژیک در ادارات مذکور چهار متغیر اصلی، سیزده متغیر فرعی و 56 شاخص نقش دارند. به این معنی که همسویی استراتژیک در ادارات ورزش و جوانان بهعنوان یک نهاده تابع این ستادهها یا توانمندسازهها قرار دارد. و مادمیکه چنین عواملی در ادارات موصوف خلق و پیادهسازی شوند میتوان انتظار داشت که همسویی استراتژیک شکل بگیرد. شایان ذکر است متغیرهای اصلی شناسایی شده در این تحقیق همسویی ساختاری، سرمایه سازمانی، قابلیتهای سازمانی و مدیریت استراتژیک و متغیرهای فرعی ایجاد شده بر مبنای زیرشاخصها یکپارچگی سیستم، معماری سازمانی، بلوغ سازمانی، ساختار شبکهای، سرمایه ارتباطی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، قابلیت کارگروهی، قابلیتهای تخصصی، قابلیتهای شناختی مدیران، تفکر استراتژیک، جهتگیری استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک نام داشتند. این یافته با نتایج مطالعه باباشاهی و همکاران (1397) همسو است مبنی بر اینکه مطالعه مذکور نشان داد یکپارچگی فرایندی، یکپارچگی اجرایی و یکپارچگی معماری همسویی استراتژیک را توضیح میدهد. علاوه بر این، یافتههای حاصل شده با نتایج مطالعات رضاپور (1398) به دلیل اینکه به نقش سرمایه فکری اشاره کرده بودند، عبادی (1398) که در طراحی سازمان همسو به قابلیتهای سازمانی اشاره کرده بود، مولاگو و اولوگو (2019) به جهت اینکه به همسویی فرآیندهای کلیدی اشاره کرده بودند، آقاپور علیشاهی و همکاران (2021) بهدلیل اینکه گزارش کرده بودند عوامل درونسازمانی و برونسازمانی بر همسویی اثرگذار هستند و سرانجام سلیم و همکاران (2021) که معتقد بودند همسویی در سطح شایستگی تعریف میشود همسو است. در مقابل این یافته تاحدودی با نتایج مطالعه آذر و معزز (1393) است مبنی بر اینکه نشان دادند بلوغ سازمانی تابعی از همسویی راهبردی است، ناهمسو است. چرا که در تحقیق حاضر بلوغ سازمانی شرط همسویی استراتژیک بود ولیکن در مطالعه مذکور بلوغ سازمانی نتیجه همسویی استراتژیک معرفی شده است.
همانطور که اشاره شد در تبیین همسویی استراتژیک ادارات ورزش و جوانان چهار متغیر اصلی نقش دارند یکی از این متغیرها همسویی ساختاری است. همسویی ساختاری متغیرهای است که تضمین میکند ساختار سازمانی از استراتژی سازمان پشتیبانی میکند. این پشتیبانی در چهار سطح یکپارچگی سیستم، معماری سازمانی، بلوغ سازمانی و ساختار شبکهای اجراء میشود.
یکپارچگی سیستم[18]: یکپارچگی سیستم اساساً به معنای متحدکردن عملیاتهای بخشهای سازمان با یکدیگر است تا در نتیجه، فرآیندهای کسب و کار با تعادل بیشتری پیش بروند. دلیل اینکه یکچارچی سیستم مؤثر بر همسویی تشخیص داده شد این است این یکپارچگی توسط ماژولهایی به وجود میآید که در تعامل با یکدیگر به بخشهای سازمانی مختلف، این اجازه را میدهند تا علاوه بر انجام عملیاتهای مرتبط، به اطلاعات سایر بخشهای دیگر برای تکمیل عملیاتها دسترسی داشته باشند. در واقع مفهوم یکپارچگی افزایش تعامل بین بخشهای سازمانی است. شایان ذکر است ادارات ورزش و جوانان یک نهاد همافزایی هستند؛ در نتیجه همۀ بخشهای آن باید در عین اینکه به فعالیتهای خود میپردازند، نیازهای کل سازمان را نیز در نظر داشته باشند. از اینرو، هر بخش اداره باید قادر به تعامل با سایر بخشهای مرتبط اداره یا نهادهای بیرونی باشد تا بتوانند در کنار یکدیگر فعالیت معناداری را ترتیب دهند. مبنی بر اینکه یکپارچهسازی، ارتباط بین بخشهای سازمانی را مهیا کرده تا از طریق ماژولهای مرتبط، دسترسی به تمامی اطلاعات افزایش یابد.
معماری سازمانی[19]: معماری سازمانی توصیفی از سیستمهای موجود سازمان و ساختار محیط درونی و سازه فیزیکی سازمان را منعکس میکند. دلیل اینکه معماری سازمانی مؤثر بر همسویی استراتژیک تشخیص داده شد این است که معماری به عنوان یک استعاره سازمانی نمایانگر شکل و ساختار فعالیتها و الگوی روابط میان کارکنان و مدیران سازمان است. در یک نگاه کلی میتوان گفت معماری سازمان یک روش بهبود سازمانی است که سعی دارد، از طریق اعمال تغییر بنیادی کل سازمان را متحول سازد. نگرش تغییر بنیادی درحقیقت پاسخی است به تغییرات محیطی که به بقای سازمان در محیطهای متلاطم و فرارکمک میکند، و از فروپاشی سازمان جلوگیری میکند. فرایند معماری سازه، شبیه فرایند کلی بهبود سازمانی است. با استفاده از شیوههای نوین که در این حوزه مطرح است میتوان اثربخشی و کارایی سازمان را در همسویی استراتژیک بهبود بخشید.
بلوغ سازمانی[20]: مقیاسی برای بیان آمادگی و توانمندی سازمان براساس افراد، فرایندها و فناوری موجود است. دلیل اینکه بلوغ سازمانی مؤثر بر همسویی استراتژیک تشخیص داده شد این است که این مقوله یکی از ارکان اصلی چرخه حیات سازمان است. زمان رسیدن به مرحله بلوغ و مدت زمانی که این مرحله به طول میانجامد ثابت نیست. بلوغ در معنای عام خود به معنای «رشد کامل یا شرایط کامل» است. در استعاره سازمان به مشابه موجود زنده میتوان گفت سازمان طول عمر دارد و باید در طی این دوره رشد کند و همچنین باید از اشتباهات خود درس بگیرند. شایان ذکر است بلوغ سازمانی در زمینه همسویی استراتژی یادگیری راه رفتن، قبل از تلاش برای دویدن است و مانند یک استانداردسازی عمل میکند و میتوان سطوح را یکی پس از دیگری طی کرد تا به همسویی و یکپارچکی رسید.
ساختار شبکهای[21]: این ساختار به ساختار ناب نیز مشهور است. در صورتی که ادارات ورزش و جوانان از این ساختار استفاده کنند یک هسته مرکزی عملیاتی پدید میآید که تجارت استراتژیک را هدایت و هماهنگ میکند. دلیل اینکه ساختار موصوف مؤثر بر همسویی استراتژیک تشخیص داده شد این است که این ساختار بسیار منعطف است و اغلب میتواند بسیار سریع یا بلافاصله خود را با محیط بیرونی یا نیازهای سازمان تطبیق دهد. افزون بر این ساختار شبکهای مفیدترین و قابل استفادهترین ساختار سازمانی است که در زمان بیاثباتی محیطی و تداوم این بیثباتی، میتواند مورد استفاده قرار گیرد. تحت چنین شرایطی نیاز به خلاقیت و پاسخگویی سریع افزایش مییابد.
یکی دیگر از متغیرهای اصلی که در تبیین همسویی استراتژیک نزد ادارات ورزش و جوانان نقش دارد سرمایه سازمانی[22] است. بهزعم اگبال و همکاران[23] (2022) سرمایه سازمانی ارزشی است که از فلسفه و نظام زیربنایی سازمان سرچشمه میگیرد و قابلیتهای سازمان را در ارائه محصولات و خدمات بهبود میبخشد. توجه به سرمایههای سازمانی برای موفقیت در دنیای رقابتی و بهبود مدیریت عملکرد الزامی است. بنابراین هر سازمانی بهطور خاص ادارات ورزش و جوانان باید دارای سرمایه باشد تا بتواند از عملیات خود، نتیجهای برده و منتفع شوند. براساس یافتههای تحقیق در این تحقیق سرمایه سازمانی ترکیبی از سرمایه ارتباطی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی است.
سرمایه ارتباطی[24]: ظرفیتها و تواناییهای ارتباطی درون و بیرون سازمانی است. دلیل اینکه سرمایه ارتباطی مؤثر بر همسویی استراتژیک تشخیص داده شد این است یکی از تحولات اساسی که در مدیریت ایجاد شده است، تحول در نحوه نگرش به سازمان است. امروزه در سازمانها به مفاهیمی چون فرهنگ و ارتباط سازمانی توجه ویژه ای دارند. مهارتهای ارتباطی از مهمترین ویژگیهایی است که اعضای تیم و به ویژه مدیران سازمان باید بیاموزند. از مهمترین دلایل برای یک کار تیمی میتوان به اشتراک ایدهها و افزایش بهرهوری اشاره کرد. شایان ذکر است ارتباطات نقطه آغاز کلیه وظایف مدیریتی است و بهنظر میرسد بدون ارتباطات، برنامهریزی، سازماندهی و کنترل مقدور نیست زیرا درک اطلاعات وانتقال آنها ممکن نیست.
سرمایه فرهنگی[25]: سرمایه فرهنگی داراییهای اجتماعی یک فرد یا سازمان در تعامل با گروههای مختلف در یک جامعه چندلایه میباشد. در واقع این مقوله یک مفهوم جامعهشناسی است و به تمرکز و انباشت انواع مختلف کالاهای ملموس فرهنگی میپردازد. دلیل اینکه سرمایه فرهنگی مؤثر بر همسویی استراتژیک تشخیص داده شد این است که اهمیت این مقوله در سازمان مانند جامعه بسیار زیاد است. لیکن تنها سازمانهای میتوانند از این فرصتها سود ببرند که مهارت جذب این فرصتها را داشته باشند. به نظر میرسد تعریف ارزشهای سازمانی مشترک و سیاستگذاری فرهنگی در حوزه کار گروهی و تیمی در ادارات کل ورزش و جوانان به تحقق این مهم کمک کنند.
سرمایه اجتماعی[26]: دلیل اینکه سرمایه اجتماعی در تبیین همسویی استراتژیک نقش دارد این است که سرمایه اجتماعی سازمان یا بعد معنوی یک اجتماع، میراثی تاریخی است که از طریق تشویق افراد به همکاری و مشارکت در تعاملات اجتماعی، قادر است به حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع، فائق آید و حرکت به سوی رشد و توسعه شتابان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و عملکردی را امکانپذیر سازد. در واقع سرمایه اجتماعی را میتوان در کنار سرمایه ارتباطی و سرمایه فرهنگی بخشی از ثروت ادارهها به حساب آورد که بستر مناسبی برای بهرهبرداری از سرمایه انسانی و فیزیکی (مادی) و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد میشود. شایان ذکر است این موضوع که مشارکت فرد در امور جمعی به نتایج مثبتی برای فرد و سازماناش میانجامد، از آغاز مورد توجه سازمانها بوده است، چرا که این مفهوم بر پیامدهای مثبت معاشرتپذیری متمرکز است و ویژگیهای را که سبب ناهمسویی میشود را کنار میگذارد.
همچنین مشخص گردید در تبیین همسویی استراتژیک نزد ادارات ورزش و جوانان قابلیتهای سازمانی[27] نیز نقش دارد. در سازمانهای امروزی تلاشهای زیادی برای همسویی و هماهنگی صورت میپذیرد، علیرغم آن بهنظر میرسد این تلاشها موفقیتآمیز نیست. به این دلیل که در سازمانهای معاصر بیش از حد بر روی نتیجه همسویی تمرکز میشود؛ بدون آنکه قابلیتهای لازم برای محقق ساختن این هدف مورد توجه قرار گیرد. به اعتقاد یو و همکاران[28] (2018) قابلیتهای سازمانی ماهیچههایی هستند که دستیابی به همسویی را تضمین میکنند؛ به همین دلیل سازمانها برای خلق همسویی نیازمند تقویت ماهیچههای قابلیت خود هستند. علاوه بر این، باید این نکته را در نظر داشت که همسویی در زمینههای مختلف، نیازمند تقویت قابلیتهای متفاوتی است و این مسئله ارزش و اهمیت ترکیب سبد قابلیتهای سازمان و توانایی ایجاد پویایی در این سبد بر حسب اهداف مورد انتظار را نشان میدهد. براساس یافتههای این تحقیق قابلیتهای سازمانی در ادارات ورزش و جوانان تابع قابلیتهای گروهی، تخصصی و شناختی مدیران است.
قابلیت کارگروهی[29]: قابلیت کار گروهی فرایند کار مشترک با گروهی از افراد به منظور دستیابی به یک هدف است. دلیل اینکه قابلیت کار گروهی همسویی استراتژیک را خلق میکند این است که کار گروهی اغلب بخش مهمی از اقدامات یک سازمان است، چرا که با خلق و توسعه آن در سازمان همکاران به خوبی با یکدیگر همکاری کنند و در هر شرایطی بهترین تلاش خود را انجام میدهند. از طرفی کار گروهی بر این مفهوم است که کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است و این تبیین ایده کلاسیک "یک به علاوه یک برابر است با سه" میباشد. سرانجام اینکه کار گروهی افراد را از طیف گستردهای از پیشینهها گرد هم میآورد که به تجربیات مختلف دسترسی دارند، و زمینه بسیار مناسبی برای طوفان فکری و حل خلاقانه مشکلات و در عین حال همسویی اقدامات ایجاد میکند.
قابلیتهای تخصصی[30]: قابلیتهای تخصصی که تلفیقی از تشخیص فرصتها و اقدام سریع، مسئولیتپذیری عملکردی و وحدت استراتژیک است به ادارات ورزش و جوانان این امکان را میدهد تا دانش فنی خود را به نتایج ارزشمند تبدیل کند. با این حال اگر ادارات مذکور قادر به تعریب قابلیتهای تخصصی نباشد و آن را خلق نکنند، توانمندی اصلی سازمان در همسویی راه به جایی نخواهد برد. چرا که آنها نمایانگر راههایی هستند که کارکنان و منابع را برای دستیابی به هدف دور هم جمع میکند و در عین حال هویت و شخصیت سازمان را شکل میدهند.
قابلیتهای شناختی[31]: مباحث شناختی هر روز بیش از پیش در دانش مدیریت اهمیت پیدا میکنند و برای تفسیر بسیاری از پدیدههای سازمانی که پیش از این تنها در چارچوب تئوریها و نظریههای کلاسیک معنیدار بودند، بهکار گرفته میشوند. از آنجاییکه بسیار از پدیدههای اجتماعی وابسته به نحوه تعامل ما با جهان پیرامون است، شناخت و مفاهیم منشعب از آن توانمندی قابلملاحظهای را برای تشریح مسائل سازمانی در اختیار مدیران قرار میدهد، بهنحویکه میتوان با اتکا به مفاهیم شناختی به لایههای عمیقتری از واقعیت نهفته در پس پرده وقایع دست یافت. دانش استراتژی نیز از این رویکرد جدید بینصیب نمانده است و رویکرد شناختی، نگاه جدیدی را به مسائلی از قبیل تدوین استراتژی، مدیریت تغییرات استراتژیک و یا طراحی سازمان حاکم کرده است. به اعتقاد جلالی (2020) سازمانهایی که مدیرانی توانمند از حیث قابلیت شناختی دارند، موفقیت بیشتری در مواجهه با مسائل و اقتضائات دنیای امروز دارند و اگر بخواهیم این جمله را با زبان فنیتری عنوان کنیم، باید گفت که قابلیتهای شناختی مدیران ادارات ورزش و جوانان را در ادغام، ساخت و همسویی مجدد پایگاه قابلیتهایشان قدرتمند میسازد.
سرانجام مشخص گردید در تبیین همسویی استراتژیک ادارات ورزش و جوانان مدیریت استراتژیک که در این تحقیق تابعی از تفکر استراتژیک، جهتگیری استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک میباشد نقش دارد.
جهتگیری استراتژیک[32]: جهتگیری استراتژیک تعیین و تشخیص مسیری است که سازمان میخواهد در آینده طی کند. در واقع ابزاری راهبردی است که نشان میدهد فسلفه وجودی و ماموریت سازمان چیست و چگونه باید به آن دست یافت (نصیر و همکاران[33]، 2017). دلیل اینکه جهتگیری استراتژیک مؤثر بر همسویی استراتژیک تشخیص داده شد این است که جهتگیری استراتژیک مقولهای کلیدی در مدیریت استراتژیک است. شایان ذکر است در بین داراییهای نامحسوس سازمان، جهتگیری استراتژیک سازمانی از مهمترین منابع به شمار میآید. این سوگیری بطور عمیقی در فعالیتهای روزانه و یکنواخت سازمان عجین گردیده است. به همین دلیل برای دیگر سازمانها کپیبرداری از آنها مشکل میباشد. در نتیجه جهتگیری استراتژیک سازمان میتواند باعث افزایش مزیت رقابتی پایدار و بهبود عملکرد سازمان گردد و از طریق جهتگیری استراتژیک در سازمان میتوان به همسویی استراتژیک به صورتی بلندمدت و راهبردی دست پیدا کرد.
تفکر استراتژیک[34]: تفکر استراتژیک بهعنوان فرایند ذهنی و روانی مدیریت سازمان برای ترسیم اهداف بلندمدت تعریف میشود (دهیر و همکاران[35]، 2018). در سادهترین شکل میتوان گفت همسویی استراتژیک بین استراتژی و فرهنگ سازمانی ارتباط برقرار میکند. این برقراری رابطه نیازمند تفکر استراتژیک در میان مدیریت ارشد سازمان و مدیران عالی سازمانی است. دلیل اینکه تفکر استراتژیک مؤثر بر همسویی استراتژیک تشخیص داده شد این است که تفکر استراتژیک در مدیریت استراژیک جایگاه مهمی دارد و به نوعی عامل اصلی هماهنگی سازمانی در میان فعالیتهای مختلف سازمان است. لازم به ذکر است تفکر استراتژیک مدیر را قادر میسازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف موردنظر مؤثر است و کدامیک مؤثر نیست. چرا و چگونه عوامل موثر برای سازمان ارزش میآفریند؟ این بصیرت نسبت به عوامل تاثیرگذار در خلق ارزش، قدرت تشخیص ایجاد میکند. بدون این تشخیص، صرف منابع (مادی و غیرمادی) سازمان برای دستیابی به موفقیت بیحاصل خواهد بود. در نتیجه میتوان گفت اگر ادارات مذکور موضوعات اساسی را تشخیص ندهند، هرقدر به خود و کارمندانشان فشار روحی و فیزیکی وارد کنند که با فرایندها و ساختار سازمان همسو شوند، سرانجام نتیجهای جز سردرگمی و شکست حاصل نخواهد شد.
برنامهریزی استراتژیک[36]: برنامهریزی استراتژیک فرآیندی است در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای نیل به اهداف بلندمدت، با توجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی. دلیل اینکه برنامهریزی استراتژیک مؤثر بر همسویی استراتژیک تشخیص داده شد این است که مهمترین هدف برنامهریزی استراتژیک ایجاد و حفظ تعادل بین اهداف و منابع در دسترس سازمان است. بدیهی است که با توجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی سازمان تعیین اولویت در انجام کارها و تخصیص منابع به فعالیتهای مرجع از اهمیت خاصی برخوردار است.
با اقتباس از آنچه که بیان شد مشخص گردید که همسویی استراتژیک در ادارات ورزش و جوانان بهعنوان یک دستاورد یا نتیجه تابع توانمندسازهای مختلفی است و شبکهسازی متغیرهای همسویی ساختاری، سرمایه سازمانی، قابلیتهای سازمانی و مدیریت استراتژیک به ادارات ورزش و جوانان در خلق نظام همسویی استراتژیک نقش اساسی دارد. بنابراین به ادارات ورزش و جوانان پیشنهاد میشود عملیاتهای بخشهای مختلف سازمان را به همراه فرایندهای انجام کار باهم هماهنگ و یکپارچه سازند، قابلیتهای سازمانی خود را جهت تحقق همسویی استراتژیک تقویت کنند، در ساختارهای سازمانی خود تجدید نظر کنند و بهسوی ساختار شبکه ای حرکت کنند و در نهایت در اقدامات خود جهت خلق همسویی استراتژیک ضمن نهادینهسازی تفکر استراتژیک، جهتگیری استراتژیک و تفکر استراتژیک را مبنای اقدامات خود قرار دهند.
در پایان لازم است به این نکته اشاره شود که این تحقیق نیز به مانند هر تحقیقی دیگری با محدودیتهای همراه بوده است که بایستی در تعمیمدهی نتایج به آنها توجه شود. محدودیت اول اینکه این تحقیق صرفاً دیدگاه مدیران ستادی وزارت ورزش و جوانان و مدیران ادارات ورزش و جوانان را منعکس کرده است لذا نظرات آنها نمیتواند معرف نظر کلیه ذینفعان ادارات ورزش و جوانان باشد. محدودیت دیگر اینکه در تبیین همسویی استراتژیک در سازمانهای ورزشی مقیاس مشخص و روشنی وجود ندارد و صرفاً تبیین آن و شناخت عوامل مؤثر بر آن با الهام از سیاستهای سازمانی های غیر ورزشی بوده است، این در حالی است که ناهمسویی استراتژیک و عدم هماهنگی اقدامات در سازمانهای ورزشی وجود دارد. بر مبنای این محدودیتها به پژوهشگران آینده پیشنهاد میشود ضمن بررسی دیدگاه کلیه ذینفعان ادارات ورزش و جوانان پیرامون همسویی استراتژیک و شناخت تفاوتها و شباهت های دیدگاه با استفاده از مطالعه تطبیقی، مقیاسی را برای اندازه گیری همسویی استراتژیک در سازمانهای ورزشی طراحی، اعتباریابی و رواسازی کنند.